کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقیید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تقیید
/taqyid/
معنی
۱. مقید ساختن.
۲. بند کردن؛ دربند کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. وابسته، مقید، محدود
۲. مقید ساختن، بند نهادن، در بند کردن
۳. نگاهداشتن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقیید
واژگان مترادف و متضاد
۱. وابسته، مقید، محدود ۲. مقید ساختن، بند نهادن، در بند کردن ۳. نگاهداشتن
-
تقیید
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) در بند کردن ، مقید ساختن .
-
تقیید
لغتنامه دهخدا
تقیید. [ ت َ ] (ع مص ) قید کردن و بند نمودن زن شوی را به افسون . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قید کردن و بند نمودن . (غیاث اللغات ). بند کردن . (زوزنی ). || کتاب را عجم زدن .(زوزنی ). نقطه زدن کتاب را و مقید به اعراب کر...
-
تقیید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqyid ۱. مقید ساختن.۲. بند کردن؛ دربند کردن.
-
واژههای مشابه
-
تقييد
دیکشنری عربی به فارسی
محدوديت , تحديد , محدودسازي , شرط
-
جستوجو در متن
-
محدودیت
دیکشنری فارسی به عربی
تقييد
-
تحدید
دیکشنری فارسی به عربی
تقييد
-
محدودسازی
دیکشنری فارسی به عربی
تقييد
-
شرط
دیکشنری فارسی به عربی
اذا , اقرر , تعبير , تقييد , حجز , حصة , شرط , مقالة , موهل , وعد
-
تقید
لغتنامه دهخدا
تقید. [ ت َ ق َی ْ ی ُ ] (ع مص ) خویشتن را بند کردن .(تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (مجمل اللغة) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تقیید. (اقرب الموارد). بند شدن و به چیزی مقید شدن . (آنندراج ).
-
علی طنجی
لغتنامه دهخدا
علی طنجی . [ ع َ ی ِ طَ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن تمیم طنجی مکناسی . فقیه و حافظ و عالم فرایض بود و در سال 734 هَ . ق . درگذشت . او راست : تقیید علی المدونة. (از معجم المؤلفین از اخبار مکناس ابن زیدان ج 5 ص 452).
-
یوسف
لغتنامه دهخدا
یوسف . [ س ُ ] (اِخ )ابن عمر انفاسی (661-761 هَ . ق .)، مکنی به ابوالحجاج و معروف به انفاسی . امام مسجد کروبین در فاس و مردی نیکوکار و فقیه مذهب مالکی بود. از آثار اوست : تقیید علی رسالة ابی زید القیروانی . (از اعلام زرکلی ).
-
عمرانی
لغتنامه دهخدا
عمرانی .[ ع ِ ] (اِخ ) عبدالنوربن محمدبن احمد شریف عمرانی فاسی . فقیه و اصولی و متکلم قرن هشتم هجری است که بسال 685 هَ .ق . متولد شد، ولی سال درگذشت او پیدا نیست . او راست : تقیید علی المدونة. و نیز فتواهایی دارد.(از معجم المؤلفین از نیل الابتهاج تن...