کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقفیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقفیل
لغتنامه دهخدا
تقفیل . [ ت َ ] (ع مص ) خشک شدن پوست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || قفل کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). قفل نمودن در را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || نگه داشتن چیزی . || فراهم ...
-
واژههای همآوا
-
تغفیل
لغتنامه دهخدا
تغفیل . [ ت َ ] (ع مص ) به غفلت منسوب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بی خبر خواندن و غافل شمردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به غفلت نسبت کردن . (آنندراج ). غافل نامیدن کسی را. (از ذیل اقرب الموارد). || احمق گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). گول گرد...
-
جستوجو در متن
-
مقفل
لغتنامه دهخدا
مقفل . [ م ُ ق َف ْ ف ِ ] (ع ص ) جلد مقفل ؛ پوست خشک شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تقفیل شود.