تغفیل . [ ت َ ] (ع مص ) به غفلت منسوب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بی خبر خواندن و غافل شمردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به غفلت نسبت کردن . (آنندراج ). غافل نامیدن کسی را. (از ذیل اقرب الموارد). || احمق گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). گول گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غافل گردانیدن کسی را. (از ذیل اقرب الموارد). || کافی بودن ترا غیر تو با وجود غفلت تو. || پوشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.