کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقاوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تقاوی
/taqāvi/
معنی
پیشپرداخت دادن به کارگر یا کشاورز؛ پول یا بذری که مالک به زارع بدهد و بعد از برداشت محصول پس بگیرد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقاوی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) مساعده دادن به کارگر و زارع . 2 - (اِمص .) پیش پرداخت ، مساعده .
-
تقاوی
لغتنامه دهخدا
تقاوی . [ ت َ ] (ع مص ) افزون شدن شریکان . || شب گذاشتن با گرسنگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || قوت دادن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || (اِ) دانه که برای زرع ذخیره کنند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (ازاقرب الموارد). || به اصطلا...
-
تقاوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqāvi پیشپرداخت دادن به کارگر یا کشاورز؛ پول یا بذری که مالک به زارع بدهد و بعد از برداشت محصول پس بگیرد.
-
واژههای همآوا
-
تغاوی
لغتنامه دهخدا
تغاوی . [ ت َ ] (ع مص ) بر بدی و بیراهی گرد آمدن و یارمندی نمودن بر آن ، یقال : تغاووا علی العثمان فقتلوه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). تجمع و تعاون قوم بر کسی و کشتن او. (از اقرب الموارد). || یا از اینجا و آنجا گرد آمدن و کوشش و حرب...
-
جستوجو در متن
-
مساعده
واژگان مترادف و متضاد
آرمون، بیعانه، پیشپرداخت، پیشمزد، تقاوی
-
متقاوی
لغتنامه دهخدا
متقاوی . [ م ُ ت َ ] (ع ص )کسی که خرید میکند بر ضد دیگری . (ناظم الاطباء). کسی که در خرید بهای کالائی را چندان بالا میبرد که جز او دیگری آن را نخرد. (از اقرب الموارد). || کسی که شب را به گرسنگی میگذراند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب المو...