کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تطمیح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تطمیح
لغتنامه دهخدا
تطمیح . [ت َ ] (ع مص ) برداشتن اسب هر دو دست را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بلند انداختن کمیز را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). انداختن . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
بلند انداختن
لغتنامه دهخدا
بلند انداختن . [ ب ُ ل َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) به جای مرتفع انداختن . (فرهنگ فارسی معین ). تَطمیح ؛ بلندانداختن کمیز را. (از منتهی الارب ). || کنایه از ستودن به مبالغه و تعریف بسیار نمودن . (آنندراج ). بی نهایت ستایش کردن . (ناظم الاطباء) : هیچ گه در ع...