کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تضمیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تضمیر
لغتنامه دهخدا
تضمیر. [ ت َ ] (ع مص ) لاغر کردن فربه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). لاغر گردانیدن . (از اقرب الموارد). || اندک علف دادن اسبان را بعد فربهی . (منتهی الارب ). اسبان را در رباط جای دادن و آب و علف آنها را افزودن تا فربه شوند و سپس آب و علف را بمدتی...
-
واژههای همآوا
-
تذمیر
لغتنامه دهخدا
تذمیر. [ ت َ ] (ع مص ) اندازه کردن کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). اندازه کردن چیزی . (المنجد). || دست در فرج اشتر کردن تا بچه نر است یا ماده . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || ل...
-
تزمیر
لغتنامه دهخدا
تزمیر. [ ت َ ] (ع مص ) نای زدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد). || پر کردن مشک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || غل کردن کسی را به جامه . (از متن اللغة).
-
جستوجو در متن
-
تظمئة
لغتنامه دهخدا
تظمئة. [ ت َ م ِ ءَ ] (ع مص ) تشنه کردن . || لاغر کردن اسب فربه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تضمیر اسب . (از اقرب الموارد). و رجوع به تضمیر شود.
-
تقدیح
لغتنامه دهخدا
تقدیح . [ ت َ ] (ع مص ) باریک میان کردن اسب . (زوزنی ). لاغر گردانیدن اسب را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تضمیر فرس . (از اقرب الموارد). و رجوع به تضمیر شود. || در گودافتادن چشم . (زوزنی ). فرورفتن چشم در مغاک . (منتهی الارب ) (آنندراج ...
-
تسقید
لغتنامه دهخدا
تسقید. [ ت َ] (ع مص ) لاغر گردانیدن اسب را بعد فربه کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تحمیر (متن اللغة). تضمیر. (اقرب الموارد) (المنجد).
-
تفنید
لغتنامه دهخدا
تفنید. [ ت َ ] (ع مص ) به دروغ ، به ضعف ، به عجز، به جهل ، به خرفی منسوب کردن . (زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). نسبت کردن کسی را به دروغ و به ضعف و خطای رأی و دانش و به عجز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به دروغ و خرفی نسبت کردن . (ترجمان جر...