کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصیح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تصیح
لغتنامه دهخدا
تصیح . [ ت َ ص َی ْ ی ُ ] (ع مص ) (از «ص وح ») پراکندگی موی و پریشانی آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). لغتی است در تصوح . (منتهی الارب ). و رجوع به تصوح شود.
-
تصیح
لغتنامه دهخدا
تصیح . [ ت َ ص َی ْ ی ُ ] (ع مص ) خشک شدن گرفتن تره از سر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).تصوح تره . (از اقرب الموارد). و رجوع به تصوح شود.
-
جستوجو در متن
-
حذنة
لغتنامه دهخدا
حذنة. [ ح ُ ذُن ْ ن َ ] (اِخ ) زمینی است بنی عامربن صعصعة را. نصر گوید: حذنة موضعی است قرب یمامة بدانسوی وادی حائل . محرزبن مکعبر ضبی گوید : فدی لقومی ما جمعت من نشب اذ لفت الحرب أقواماً باقوام اذ خبرت مذحج عنا و قد کذبت أن لن یروع عن احسابنا حامی ...