حذنة. [ ح ُ ذُن ْ ن َ ] (اِخ ) زمینی است بنی عامربن صعصعة را. نصر گوید: حذنة موضعی است قرب یمامة بدانسوی وادی حائل . محرزبن مکعبر ضبی گوید :
فدی لقومی ما جمعت من نشب
اذ لفت الحرب أقواماً باقوام
اذ خبرت مذحج عنا و قد کذبت
أن لن یروع عن احسابنا حامی
دارت رحانا قلیلاً ثم صبحهم
ضرب تصیح منه حِلة الهام
ظلت ضباع مجیرات یلذن بهم
و ألحموهن منهم أی الحام
حتی حذنة لم تترک بها ضبعاً
الا لها جزر من شلو مقدام
ظلت تدوس بنی کعب بکلکلها
و هم یوم بنی نهد باظلام .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.