کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصالیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تصالیب
لغتنامه دهخدا
تصالیب . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تصلیب . (ناظم الاطباء). نقوش صلیب و نقش هر صورتی . (ناظم الاطباء). و رجوع به تصلیب شود.
-
جستوجو در متن
-
تصلیب
لغتنامه دهخدا
تصلیب . [ ت َ ] (ع مص ) بر دار کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (دهار) (آنندراج ). بر دار کشیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || صلیب ساختن مسیحی با دست بر خود. (از اقرب الموارد). چلیپا ساختن ....