کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشویک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تشویک
/tašvik/
معنی
۱. خار درآوردن؛ خاردار شدن درخت.
۲. خار بر سر دیوار گذاشتن.
۳. سیخپَر شدن جوجه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تشویک
لغتنامه دهخدا
تشویک . [ ت َش ْ ] (ع مص ) سپید شدن کشت پیش از آنکه پراکنده گردد. || باخار گشتن . (زوزنی ). خار برآوردن و خارناک شدن درخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خار بردیوار نهادن . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (از ...
-
تشویک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tašvik ۱. خار درآوردن؛ خاردار شدن درخت.۲. خار بر سر دیوار گذاشتن.۳. سیخپَر شدن جوجه.
-
جستوجو در متن
-
تشؤک
لغتنامه دهخدا
تشؤک . [ ت َ ش ءْ ءُ ] (ع مص ) باخار شدن .(تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). رجوع به تشویک شود.
-
خار بر دیوار نهادن
لغتنامه دهخدا
خار بر دیوار نهادن . [ب َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) بر روی دیوار خار قرار دادن و به عربی آن را تشویک می گویند. (منتهی الارب ).
-
خار در جائی کردن
لغتنامه دهخدا
خار در جائی کردن . [ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب )خار در محلی قرار دادن بجهت منع دخول . خارنشین کردن شیئی . ایجاد مانع کردن . رجوع به کلمه ٔ تشویک شود.
-
درازدندان
لغتنامه دهخدا
درازدندان . [ دِ دَ ] (ص مرکب ) آنکه دندان دراز دارد. آنکه دندان درازتر از معتاد دارد. (یادداشت مرحوم دهخدا). أروق . (منتهی الارب ): تشویک ؛ درازدندان شدن شتر. (از منتهی الارب ).
-
دندان
لغتنامه دهخدا
دندان . [ دَ ] (اِ) سن . (ترجمان القرآن ) (از برهان ) . هر یک از ساختمان های سخت استخوانی که در دو فک بالا و پایین مهره داران (یا در بسیاری از مهره داران پست ) در سایر استخوانهای جدار دهان یا حلق جایگزین اند و برای گرفتن و جویدن غذا و نیز به عنوان سل...