تشویک . [ ت َش ْ ] (ع مص ) سپید شدن کشت پیش از آنکه پراکنده گردد. || باخار گشتن . (زوزنی ). خار برآوردن و خارناک شدن درخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خار بردیوار نهادن . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دندان اشتر برآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). دندان نشتر شتر برآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پستان از جای برخاستن . (تاج المصادر بیهقی ). پستان دختر برخاستن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سیخ پرشدن چوزه و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). باموی شدن چوزه . (تاج المصادر بیهقی ). سر برزدن پرهای جوجه . (از اقرب الموارد). || سخت شدن سبلت کودک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خشن شدن شارب غلام . (از اقرب الموارد). || موی برآمدن بعد از ستردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).برآمدن موی سر پس از تراشیدن . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.