کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسک
لغتنامه دهخدا
تسک . [ ت ِ ] (اِ) در تداول عوام به معنی بخش و قسم و سهم خرد و کم باشد و نیز بمعنی صدقه و زکوة: باجی تسکم ده . و گمان میکنم طسق عربی که میگویند معرب از فارسی است از همین کلمه است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || اجرت . خراج کشت و زرع به هر جریبی . (یا...
-
واژههای مشابه
-
تِسک
لهجه و گویش تهرانی
بلبل ناقص،سسک:بلبل سه تا بچه میگذارد یکی بلبل و بقیه تسک میشوند.
-
گِسک، تِسک،سسک
لهجه و گویش تهرانی
بلبل ناقص، سهره، از 7 تا بچه بلبل 6 تا گسک میشوند.
-
واژههای همآوا
-
طسک
لغتنامه دهخدا
طسک . [ طَ ] (ع اِ) طسق است وزناً و معنی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
تِسک
لهجه و گویش تهرانی
بلبل ناقص،سسک:بلبل سه تا بچه میگذارد یکی بلبل و بقیه تسک میشوند.
-
جستوجو در متن
-
طسق
لغتنامه دهخدا
طسق . [ طَ ] (ع اِ) بغادده (بغدادیان ) بغلط بکسر خوانند. (منتهی الارب ). پیمانه ای است . || مقداری از خراج که به حساب سر جریب بر زمین و زراعت و جز آن گیرند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و منه قول عمر حیث کتب الی عامل له فی رجلین اسلما: ارفع الجزیة من ر...
-
اجرت
لغتنامه دهخدا
اجرت . [ اُ رَ ] (ع اِ) اُجْرَة. بَدَل . || مزد. مزد کار. حق القدم . دست مزد: چون روز به آخر رسید مزدور اجرت خواست . (کلیله و دمنه ). || کرایه : یارش از کشتی به درآمد که پشتی کند همچنین درشتی دید... چاره جز آن ندانستند که با او بمصالحت گرایند و به اج...
-
صدقة
لغتنامه دهخدا
صدقة. [ص َ دَ ق َ ] (ع اِ) آنچه بدرویش دهی در راه خدای تعالی . (منتهی الارب ).آنچه براه خدا بفقرا دهند و بسکون دال خطاست . (غیاث اللغات ). هر چه بدهند نه بر سبیل وجوب . (مهذب الاسماء). آرازش . (برهان ). تسک . مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون گوید: صدقة با ...