کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسلیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسلیب
لغتنامه دهخدا
تسلیب . [ ت َ ] (ع مص ) سلاب پوشانیدن کسی را. (ناظم الاطباء). لباس عزا پوشانیدن کسی را. (منتهی الارب ). سلاب وجامه ٔ ماتم پوشانیدن کسی را. (ناظم الاطباء). لباس عزا پوشانیدن زن را. (از متن اللغة). || مردن بچه ٔ زن یا ناقه یا بچه ٔ ناتمام انداختن زن یا...
-
واژههای همآوا
-
تثلیب
لغتنامه دهخدا
تثلیب . [ ت َ ] (ع مص ) شکشته شدن دندان اشتر از پیری و ریخته شدن موی دنبال وی . (تاج المصادر بیهقی ). ثِلب گردیدن شتر. (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ). و ثِلب ؛ شتر پیر دندان و موی دم ریخته . (از آنندراج ).
-
تصلیب
لغتنامه دهخدا
تصلیب . [ ت َ ] (ع مص ) بر دار کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (دهار) (آنندراج ). بر دار کشیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || صلیب ساختن مسیحی با دست بر خود. (از اقرب الموارد). چلیپا ساختن ....