کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخنس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تخنس
لغتنامه دهخدا
تخنس . [ ت َ خ َن ْ ن ُ ] (ع مص ) غایب کردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). تخنس بفلان ؛ تغیب به . (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
واژههای همآوا
-
تخنث
لغتنامه دهخدا
تخنث . [ ت َ خ َن ْ ن ُ ] (ع مص ) بدو درآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). دوتاه و شکسته شدن و دوتاه و خمیده گردیدن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). نرم و دوتا و شکسته شدن مرد. (از المنجد) (از اقرب الموارد). انخناث . یقال : فیه تخنث و انخناث ...
-
جستوجو در متن
-
متخنس
لغتنامه دهخدا
متخنس . [ م ُ ت َ خ َن ْ ن ِ ] (ع ص ) غیبت کننده . (آنندراج ). غماز. (ناظم الاطباء). || پنهان و پوشیده و غایب . || پس مانده و در عقب مانده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تخنس شود.
-
عین
لغتنامه دهخدا
عین . [ ع َ ] (ع اِ) حرفیست از حروف هجا حلقیة و مجهورة، و لازم است که آشکار کردن آن نرم باشد و در آن مبالغه نگردد، چه آن را مکروه دانند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نام حرف هجدهم از الفبای عربی (ابتثی ) و حرف شانزدهم از الفبای ابجدی و حرف بی...