کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخصص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تخصص
/taxassos/
معنی
۱. خاص گردیدن؛ به چیزی مخصوص شدن.
۲. در کاری یا امری مهارت داشتن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. استادی، چیرگی، مهارت
۲. اختصاص، ویژگی
۳. خبرگی، کاردانی، کارشناسی
برابر فارسی
گرایش، ویژگ
دیکشنری
expertise, specialization
-
جستوجوی دقیق
-
تخصص
واژگان مترادف و متضاد
۱. استادی، چیرگی، مهارت ۲. اختصاص، ویژگی ۳. خبرگی، کاردانی، کارشناسی
-
تخصص
فرهنگ واژههای سره
گرایش، ویژگ
-
تخصص
فرهنگ فارسی معین
(تَ خَ صُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - به چیزی مخصوص شدن . 2 - در کاری مهارت داشتن .
-
تخصص
لغتنامه دهخدا
تخصص . [ ت َ خ َص ْص ُ ] (ع مص ) خاص گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (المنجد). || یگانه شدن به چیزی . (اقرب الموارد) (المنجد). || (اصطلاح علم اصول ) قسیم تخصیص . خروج شی ٔ از حکم بطبیعت و ذات نه بواسطه ٔ مخصص لفظی . مثلاً اگر گویند ...
-
تخصص
دیکشنری عربی به فارسی
تخصص يافتن , اختصاصي کردن
-
تخصص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taxassos ۱. خاص گردیدن؛ به چیزی مخصوص شدن.۲. در کاری یا امری مهارت داشتن.
-
تخصص
دیکشنری فارسی به عربی
اختصاص ، اَخْتِصاصٌ
-
واژههای مشابه
-
تخصص داشتن
فرهنگ واژههای سره
کاردان بودن، سررشته داشتن
-
فوق تخصص
فرهنگ واژههای سره
فراستاد
-
تخصص ریشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← ریشهدندانپزشکی
-
تخصص لثه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← لثهپزشکی
-
تخصص یافتن
لغتنامه دهخدا
تخصص یافتن . [ ت َ خ َص ْ ص ُ ت َ ] (مص مرکب ) کاردان و ماهر شدن در کاری یا دانش و یا هنری . رجوع به متخصص شود.
-
تخصص یافتن
دیکشنری فارسی به عربی
تخصص
-
صاحب تخصص
دیکشنری فارسی به عربی
إخْتصائِي (اِخْتصاصي)