تخصص . [ ت َ خ َص ْص ُ ] (ع مص ) خاص گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (المنجد). || یگانه شدن به چیزی . (اقرب الموارد) (المنجد). || (اصطلاح علم اصول ) قسیم تخصیص . خروج شی ٔ از حکم بطبیعت و ذات نه بواسطه ٔ مخصص لفظی . مثلاً اگر گویند «دانشمندان پرهیزکار را اکرام کنید»، دو گروه از این حکم خارج اند:دانشمندان ناپرهیزکار که با قید لفظی «پرهیزکار» خارج شدند و آنرا تخصیص گویند، مردم نادان که بذاته ازتحت حکم خارجند و آنرا تخصص گویند و بعبارت دیگر تخصیص را خروج بواسطه ٔ دلیل لفظی و تخصص را خروج بواسطه ٔ دلیل لبی گویند. رجوع به کتابهای اصول فقه شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.