کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحلیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحلیت
لغتنامه دهخدا
تحلیت . [ ت َ ] (اِ) شعوری بنقل مجمعالفرس ، این کلمه را مرادف تنبلیت بمعنی بار اندک آورده و بدون تردید تصحیف تنبلیت و یا تملیت است . رجوع به این دو کلمه در همین لغت نامه و لسان العجم شعوری ج 1 ورق 272 ب شود.
-
واژههای همآوا
-
تحلیة
لغتنامه دهخدا
تحلیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) (از «ح ل و») شیرین بکردن طعام . (تاج المصادر بیهقی ). شیرین کردن . (زوزنی )(غیاث اللغات ) (آنندراج ). شیرین گردانیدن پِسْت را و به این معنی مهموز گفتن خلاف قیاس است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر ...
-
تحلیة
لغتنامه دهخدا
تحلیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) (از «ح ل ی ») بازیور کردن . (تاج المصادر بیهقی ). زیور بکردن . (زوزنی ). زیوربستن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ). زن را زیور پوشانیدن و زیور برای وی ساختن . (ازمنتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطب...