کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحشی
لغتنامه دهخدا
تحشی . [ ت َ ح َش ْ شی ] (ع مص ) استثناء کردن کسی را.(از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (قطر المحیط) (اقرب الموارد). گفتن حاشا فلان . (شرح قاموس ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (قطر المحیط). || ننگ داشتن از کسی . (شرح قاموس ) (از منتهی الارب )...
-
جستوجو در متن
-
ذویب
لغتنامه دهخدا
ذویب . [ ذُ وَ ] (اِخ ) ابن کعب بن عمرو. در عقد الفرید ذیل یوم تیاس آرد: کانت افناء قبائل من بنی سعدبن زید مناة و افناء قبائل من بنی عمروبن تمیم التقت بتیاس . فقطع غیلان بن مالک بن عمروبن تمیم رجل الحرث بن کعب بن سعدبن زید مناة، فطلبوا القصاص ، فاقسم...