کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحاویل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تحاویل
معنی
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) دگرگون کردن . 2 - (مص ل .) یک سال در میان زراعت کردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحاویل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) دگرگون کردن . 2 - (مص ل .) یک سال در میان زراعت کردن .
-
تحاویل
لغتنامه دهخدا
تحاویل . [ ت َ ] (ع اِ) تحاویل الارض ؛ زمین هایی است که خطا می کند در سالی و صواب می کند در سالی در دادن حاصل . (شرح قاموس ). خطا کردن یک سال در زراعت و سال دیگر بصواب آن رسیدن .(تاج العروس ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و در قطرالمحیط چنین آمده : ...
-
واژههای همآوا
-
تهاویل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] جِ تهویل .
-
تهاویل
لغتنامه دهخدا
تهاویل . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تهویل ؛یعنی کارهای ترساننده . || رنگهای گوناگون . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رنگهای مختلف از سرخ و زرد و سبز. (از اقرب الموارد). || آرایش نگارها و تصویرها و پیرایه ها. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء...
-
تهاویل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahāvil ۱. سهمگینی؛ ترساندن.۲. (اسم) رنگهای گوناگون از سرخ، سبز، و زرد.
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالجلیل سنجری . او راست : احکام تحاویل سنی العالم و رساله ای در اسطرلاب .
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن سلیمان هاشمی . یکی از علمای نجوم و احکام . او راست کتابی در تحاویل سنین عالم .
-
امیربک
لغتنامه دهخدا
امیربک . [ اَ ب َ ] (اِخ ) او راست : احکام تحاویل سنی العالم . (از کشف الظنون ج 1، ذیل احکام ...).
-
حکیم مغربی
لغتنامه دهخدا
حکیم مغربی . [ ح َ م َ رِ ] (اِخ ) یحیی بن محمدبن ابی شکور اندلسی . ملقب به محیی الدین . از مشاهیر حکماء و ریاضیین قرن هفتم هجری و معاصر خواجه نصیر طوسی (متوفی در 672 هَ . ق .) است و در عمل رصد مراغه با وی شرکت داشت . از تألیفات اوست : 1- احکام تحاو...
-
خیاط
لغتنامه دهخدا
خیاط. [ خ َی ْ یا ] (اِخ ) یحیی بن غالب مکنی به ابوعلی که بعضی او را اسماعیل بن محمد گفته اند شاگرد ماشأاﷲ و یکی از افاضل منجمان است و از اوست : 1 - کتاب المدخل . 2 - کتاب المعانی . 3 - کتاب الموالید. 4 - کتاب تحول سنی الموالید. 5 - کتاب المنثور که ...
-
کندی
لغتنامه دهخدا
کندی .[ ک ِ ] (اِخ ) یعقوب بن اسحاق الکندی ، مکنی به ابویوسف . نخستین فیلسوف عرب و او به تمام علوم قدیم دانا بوده و فیلسوف عرب نامیده شده است و در فلسفه و منطق و حساب و هندسه و موسیقی و نجوم و طب و احکام نجوم کتب بسیار داشته . وفات او در حدود 260 هَ ...
-
ابومعشر
لغتنامه دهخدا
ابومعشر. [ اَ م َ ش َ ] (اِخ ) جعفربن محمدبن عمر خراسانی ، بلخی ، منجم . در نامه ٔ دانشوران آمده است که : او از مردمان بلخ و از بزرگان منجمین است و در عصر خود پیشوا و استاد اصحاب نجوم بوده و هم در علم تاریخ و اطلاع بر سیر ملوک فرس و حالات دیگر طوایف ...