کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تجند
لغتنامه دهخدا
تجند. [ ت َ ج َ ] (اِخ ) سامی بیک این کلمه را بجای تجن آورده است . رجوع به تجن (دنباله ٔ هریرود) و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
تجند
لغتنامه دهخدا
تجند. [ ت َ ج َن ْ ن ُ ] (ع مص ) لشکری شدن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || فارغ شدن از کاری . (از اقرب الموارد). با فراغت آماده شدن برای کاری . (از قطر المحیط). || لشکری گرفتن . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
متجند
لغتنامه دهخدا
متجند. [ م ُ ت َ ج َن ْ ن ِ ] (ع ص ) در زمره ٔ لشکریان درآینده . || لشکری . ج ، متجندین . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به تجند و ماده ٔ بعد شود.
-
اجنادالشام
لغتنامه دهخدا
اجنادالشام . [ اَ دُش ْ شا ] (اِخ ) پنج ناحیت است : جُند فلسطین و جندالأردُن ّ و جند دمشق و جند حمص و جند قنسرین . احمدبن یحیی بن جابر گفته است که درباره ٔ اجناد اختلاف کرده اند و مسلمین فلسطین را جُند نامیدند، زیرا آن جامع کوره هاست و تجنّد بمعنی ت...
-
تجن
لغتنامه دهخدا
تجن . [ ت َ ج َ ] (اِخ ) هریرود پس از عبور از سرحد شرقی ایران ، تجن نامیده میشود و وارد ریگزار خوارزم میگردد. قاموس الاعلام ترکی در ذیل کلمه ٔ تجند آرد: از رودهای آسیای میانه که چون از هرات میگذرد هریرود نام دارد، آنگاه با چند رود دیگر می پیوندد و از...
-
متجنده
لغتنامه دهخدا
متجنده . [ م ُ ت َ ج َن ْ ن ِ دَ ] (ع اِ) لشکریان . سپاهیان . (فرهنگ فارسی معین ) : بیشتر اهل مملکت از امرا و کبرا و حشم و خدم و متجنده ورعیت موافقت اولوالامر را واجب شمرده ... (المعجم ازفرهنگ فارسی ایضاً). مقصود آن که متجنده و سپاهیان واصحاب اشغال ب...