کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجسس نمودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تجسس نمودن
لغتنامه دهخدا
تجسس نمودن . [ ت َ ج َس س ُ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) تجسس کردن : و از موجب ذبول و نحول او تجسسی نمود. (سندبادنامه ص 189). رجوع به تجسس کردن شود.
-
واژههای مشابه
-
تجسس کردن
واژگان مترادف و متضاد
پژوهیدن، بررسی کردن، جستجو کردن، جستوجو کردن، کنکاش کردن، تفحص کردن، خبر جستن
-
تجسس کردن
لغتنامه دهخدا
تجسس کردن . [ ت َ ج َس ْ س ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازجستن . تفتیش کردن . پژوهش کردن . کاویدن .تفحص کردن : و کس ندانست که آن تیر از کجاآمد، هر چند تجسس کردند پدید نیامد. (نوروزنامه ).تجسس کرد شاپور آن زمین رابدست آورد فرهاد گزین را. نظامی .سلطان جاسوسا...
-
تجسس گری
لغتنامه دهخدا
تجسس گری . [ ت َ ج َس ْ س ُ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل تجسس . خبر جستن و خبر خواستن و خبر پرسیدن : تجسس گری شرط این کوی نیست درین پرده جز خامشی روی نیست . نظامی .رجوع به تجسس و تجسس کردن شود.
-
فضولی و تجسس
فرهنگ گنجواژه
کنجکاوی.
-
تجسس و تماشا
فرهنگ گنجواژه
مشاهده.
-
تفتیش و تَجَسُس
فرهنگ گنجواژه
وارسی.
-
جستوجو در متن
-
تهمم
لغتنامه دهخدا
تهمم . [ ت َ هََ م ْ م ُ ] (ع مص ) طلب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). جستن چیزی را و تجسس نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جستن چیزی را و تجسس نمودن . (از اقرب الموارد). رجوع به تجسس شود. || شپش جستن در سر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج...
-
یوش
لغتنامه دهخدا
یوش . (اِ) تفحص و تجسس و جستجو. (ناظم الاطباء). تفحص و تجسس کردن و جستجو نمودن باشد. (آنندراج ) (برهان ). جستن و تفحص نمودن و پژوهش کردن است و آن را یوز نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). و رجوع به یوز شود. || شکار و صیادی . (ناظم الاطباء).
-
کافیدن
لغتنامه دهخدا
کافیدن . [ دَ ] (مص ) کاویدن . کندن . شکافتن . تفحص و تجسس نمودن . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
واکویدن
لغتنامه دهخدا
واکویدن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازکاویدن . کاوش کردن . تفحص نمودن . درکاویدن چیزی و تجسس و جستجوی چیزی . (ناظم الاطباء).
-
خشک آمار
لغتنامه دهخدا
خشک آمار. [ خ ُ ] (اِمرکب ) به معنی خشک آمار است که مرض استسقاء باشد. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). || تتبع و استقصا و تفحص و تجسس و استفسار حساب و استیفاء . (برهان قاطع) : از فراوانی که خشکامار کردزان نهانی مر مرا بیدار کرد.رودکی .|| جهد کردن ....
-
اکتناه
لغتنامه دهخدا
اکتناه . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) به کنه چیزی دررسیدن . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به غایت و حقیقت و کنه چیزی رسیدن . (از یادداشت مؤلف ). به نهایت چیزی رسیدن . (مؤید الفضلاء).به غایت چیزی رسیدن . (المصادر ز...