کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجاوز و تعدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
درازدستی
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ)(حامص .)1 - تجاوز، تعدی . 2 - دست به مال و ناموس مردم دراز کردن .
-
دست درازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] dastderāzi تعدی و تجاوز و دست دراز کردن به مال یا ناموس دیگران.
-
دست اندازی
لغتنامه دهخدا
دست اندازی . [ دَ اَ ] (حامص مرکب ) تجاوز. غارت . تاراج . تطاول . تصرف بیجا. تعدی . تجاوز به مال و جان کسی . دست درازی .- دست اندازی کردن ؛ تجاوز کردن . تعدی کردن .
-
اجحاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ejhāf ستم کردن؛ تعدی و زیادهروی کردن؛ از حد اعتدال تجاوز کردن.
-
تجاوزکار
لغتنامه دهخدا
تجاوزکار. [ ت َوُ ] (نف مرکب ) که تجاوز کند. تجاوزکننده . متجاوز. متعدی . تعدی کننده . که از حد و حق و عدل بیرون شود.
-
تعدی
لغتنامه دهخدا
تعدی . [ ت َ ع َدْ دی ] (ع مص ) فاگذاشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). درگذشتن از کار و ترک دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تجاوز کردن از حد خود. (غیاث اللغات ). از حد درگذشتن . (آنندراج ). گذشتن . (از اقرب الموارد). || افزونی جستن بر کسی . ...
-
متجاوزانه
لغتنامه دهخدا
متجاوزانه . [ م ُ ت َ وِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) مأخوذ ازتازی ، متعدیانه ، و بیرون از حد و به طور تجاوز و تعدی . (ناظم الاطباء).
-
ریژک
لغتنامه دهخدا
ریژک . [ ژَ ] (اِ) عصیان و گناه . (ناظم الاطباء). عصیان و گناه کردن . (آنندراج ) (برهان ). || لغزش از جایی . (ناظم الاطباء). از جای فرولغزیدن . (از فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ) (برهان ). || تعدی و تجاوز. (ناظم الاطباء).
-
اعتداء
لغتنامه دهخدا
اعتداء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ستم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیداد کردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). ظلم . ستم . تجاوز از حق و عدل . (یادداشت بخط مؤلف ). || از حد درگذشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن تهذیب ع...
-
تطاول کردن
لغتنامه دهخدا
تطاول کردن . [ ت َ وُ ک َ دَ] (مص مرکب ) ظلم و جور کردن . معامله کردن با درشتی و گستاخی . (ناظم الاطباء). تجاوز و تعدی : پسندیده کاران جاویدنام تطاول نکردند بر مال عام . (بوستان ).تطاول که تو کردی به دوستی با من من آن بدشمن خونخوار خویش نپْسندم . سعد...
-
خورد و برد
لغتنامه دهخدا
خورد و برد. [ خوَرْ / خُرْ دُ ب ُ ] (اِمص مرکب ، از اتباع ) کنایه از افراط و زیاده روی . کنایه از تعدی و تجاوز. کنایه از ریخت و پاش بیهده : ور تو گویی جای خورد و برد چون باشد بهشت بر تو از خشم و سفاهت چشم چون پیکان کنند. ناصرخسرو.از خورد و برد و رفتن...
-
چنگ برزدن
لغتنامه دهخدا
چنگ برزدن . [ چ َ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) خراشیدن به ناخن یا فروبردن پنج ناخن دست به چیزی . مجازاً، درازدستی کردن . تعدی و تجاوز کردن . چیزی را ربودن : بقندیل قدیمان در زدن سنگ به کالای یتیمان برزدن چنگ . نظامی . || نواختن چنگ : بینی آن ترکی که چون او...
-
قابس
لغتنامه دهخدا
قابس . [ ب ِ ] (اِخ ) یاقوت گوید: شهری است در شمال افریقا و جنوب شرقی تونس در 300هزارگزی جنوب شهر تونس میان طرابلس و سفاقس و مهدیه ، و تا طرابلس هشت منزل فاصله دارد. عرض جغرافیائی آن 35 درجه است . دارای آبهای جاری و باغها و نخلستانها و درختان توت ، ز...
-
بیرسمی
لغتنامه دهخدا
بیرسمی . [ رَ ](حامص مرکب ) حالت و چگونگی بیرسم . بی نظامی . (ناظم الاطباء). بی روشی . عمل بر خلاف قانون و قاعده رفتار کردن و ظلم و تجاوز کردن : بی رسمیها در ماورأالنهر آغاز کردند. (راحةالصدور راوندی ). شحنه ٔ گورخان بیرسمی و ایذای خلقان آغاز نهاد. ...
-
دست درازی کردن
لغتنامه دهخدا
دست درازی کردن . [دَ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تطاول . ظلم و ستم کردن . تعدی کردن . به ستم کاری کردن . تجاوز کردن : تا کی و کی دست درازی کنم با سر خود بین که چه بازی کنم . نظامی .گربه نه ای دست درازی مکن با دله ای دو دله بازی مکن . نظامی .مفسدان دست برآ...