کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبقیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبقیل
لغتنامه دهخدا
تبقیل . [ ت َ ] (ع مص ) درآمدن موی از صورت غلام . (از قطر المحیط). ریش برآوردن کودک . (منتهی الارب ). || سیاست کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سیاست کردن فلان دابه را. (از قطر المحیط).
-
واژههای همآوا
-
تبغیل
لغتنامه دهخدا
تبغیل . [ ت َ ] (ع مص ) هجین گردانیدن اولاد. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): تزوّج فی بنی فلان فبغّل اولادَهم . (اقرب الموارد). || سست و مانده گردیدن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم...
-
جستوجو در متن
-
دمیدن
لغتنامه دهخدا
دمیدن . [ دَ دَ ] (مص ) دم زدن و نفس کشیدن . (ناظم الاطباء). نفس کشیدن . (برهان ). نفس بیرون دادن . نفس زدن . (یادداشت مؤلف ): فح ، فحفحة؛ دمیدن در خواب .(منتهی الارب ). || نفخ . نفث . پف کردن . فوت کردن . نفس از میان دو لب غنچه کرده بیرون دادن چنان...