کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تارگی تای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تارگی تای
لغتنامه دهخدا
تارگی تای . (اِخ ) سردودمان نژاد «سکاها». هرودوت در کتاب 4 بند 1 - 82 درباره ٔ «سکاها» آرد:... خود «سکاها» عقیده دارند که از تمام ملل جوان ترند و درباب نژاد خود چنین گویند: «آدم اولی این مملکت ، که در آن زمان خالی از سکنه بود «تارگی تای » نام داشت . ...
-
جستوجو در متن
-
کلاک سائیس
لغتنامه دهخدا
کلاک سائیس . [ ک ُ ] (اِخ ) پسر سوم تارگی تای نخستین نیای سکاها که بعد از پدر به سلطنت رسید. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 581 شود.