تارگی تای . (اِخ ) سردودمان نژاد «سکاها». هرودوت در کتاب 4 بند 1 - 82 درباره ٔ «سکاها» آرد:... خود «سکاها» عقیده دارند که از تمام ملل جوان ترند و درباب نژاد خود چنین گویند: «آدم اولی این مملکت ، که در آن زمان خالی از سکنه بود «تارگی تای » نام داشت . پدر «تارگی تای » راآنها «زؤس » و مادر او را دختر رود «بریستن » (دنیپر کنونی ) می دانند ولی من این قول را باور ندارم . «تارگی تای » سه پسر داشت و در زمان آنها از آسمان این اشیاء طلا بزمین افتاد: گاوآهن ، قید، تبر و پیاله . ...چنین گویند «سکاها» راجع به نژاد خود و پندارند که از زمان «تارگی تای » تا زمان لشکرکشی داریوش بیش از هزار سال نیست ... (ایران باستان ج 1 صص 579 - 581).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.