کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیو
/bayu/
معنی
= بیوگ
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیو
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) نک بید.
-
بیو
لغتنامه دهخدا
بیو. [ ب َ ] (اِ) عروس . (برهان ). به این معنی بیوک هم آمده و در بختیاری بیک بهمین معنی است . رجوع کنید به بیوگ و بیوگان . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). عروس مقابل داماد. (ناظم الاطباء). بمعنی عروس و بیوکانی یعنی عروسی و آن را ویو و بیوک نیز خوانند. (انجم...
-
بیو
لغتنامه دهخدا
بیو. [ بیوْ ] (اِ) کرمکی باشد که جامه ٔ پشمین و کاغذ را بخورد و ضایع کند. (برهان ) (از جهانگیری ) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (از آنندراج ). مصحف بید. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بید. پت . (یادداشت مؤلف ): العث ؛ بیو خوردن پشم را. عثه . (تاج المصادر بیه...
-
بیو
لغتنامه دهخدا
بیو. [ ی ُ ] (اِخ ) ژان باتیست (1862 - 1774 م .). فیزیکدان فرانسوی . اطلاعاتش وسیع بود و در پیشرفت ریاضیات و نجوم و تاریخ علم سهمی دارد. از 1800 م . استاد کولژ دو فرانس بود. قانون بیو در باب نور قطبیده معروفست . به اتفاق ساوار قانون معروف به قانون «ب...
-
بیو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bayu = بیوگ
-
بیو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] biv = بیب
-
واژههای مشابه
-
بیو خوردن
لغتنامه دهخدا
بیو خوردن . [ بیوْ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) بید خوردن . بید زدن . تباه شدن پشمینه از کرم : عث ؛ بیو خوردن پشم را. (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به بیو شود.
-
جستوجو در متن
-
bilo
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیو
-
biorhythm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیو ریتم
-
beau geste
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاو بیو
-
Beau Brummell
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیو برومل
-
Biu-Mandara
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیو ماندارا
-
پیوگ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = پیوگ . بیو: عروس .