کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بُغض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نگاه از روی کینه و بغض
دیکشنری فارسی به عربی
اشمت
-
واژههای همآوا
-
بغض
واژگان مترادف و متضاد
۱. عقده ۲. حقد، کینه، کین ≠ حب، مهر ۳. دشمنی، عداوت، عناد، غیظ ≠ نشاط، لبخند
-
بغض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ حُب] boqz کینه؛ دشمنی.
-
بغض
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] ( اِ.) 1 - دشمنی ، کینه . 2 - حالتی از گلو که شخص جلو گریة خود را بگیرد.
-
بغز
لغتنامه دهخدا
بغز. [ ب َ ] (ع مص ) زدن بچوب دستی و بپا کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به پا، یا به عصا زدن کسی را. (اقرب الموارد). || نشاط و بازی کردن شتر، یا عام است . (آنندراج ) (منتهی الارب ). بغزها باغزها، حرکها محرکها من النشاط. (منتهی الار...
-
بغض
لغتنامه دهخدا
بغض . [ ب ُ ] (ع اِمص ) دشمنی و خصومت و عداوت و کینه . (ناظم الاطباء). دشمنی و عداوت . (فرهنگ نظام ). دشمنی . (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). نفرت . خلاف حب . (اقرب الموارد). کین . دشمنانگی : هرآنکس که در دلش بغض علی است از او خوارتر درجهان...
-
بغض
لغتنامه دهخدا
بغض . [ ب ُ ] (ع مص ) دشمن داشتن کسی را. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) . دشمن شدن و دشمنی کردن . (مؤید الفضلاء).
-
جستوجو در متن
-
ابغاض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ بُغْض] [قدیمی] 'abqāz = بغض
-
boozing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بغض، مست کردن
-
مثل انار ترکیدن
لهجه و گویش تهرانی
ترکیدن بغض
-
مبغوض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mabquz مورد بغض و خشم واقعشده؛ دشمنداشتهشده.
-
تباغض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tabāqoz دشمنی کردن با یکدیگر؛ با هم بغض و عداوت داشتن.
-
دِق و دِلی
فرهنگ گنجواژه
حرص، بغض و کینه.
-
مَا قَلَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
مورد خشم و كينه قرار نداده است (کلمه قلي - به کسره قاف - به معناي بغض و يا شدت بغض است )