کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهیزک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بهیزک
/behizak/
معنی
پنج روز آخر سال در تقویم ایران باستان که بهترتیب عبارت است از: اَهنَوَد، اُشتَوَد، سپنتَمَد، وهوخشتر، و وهِشتواش؛ پنجه؛ پنجۀ دزدیده؛ پنجک؛ پنجۀ مسترقه؛ اندرگاه. Δ چون در گاهنمای باستانی ایران هر ماه سی شبانهروز بود و هر سال ۳۶۰ شبانهروز میشد، ازاینرو در پایان سال پنج روز میافزودند تا سال دقیقاً ۳۶۵ روز بشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بهیزک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: vahīĵak] ‹وهیجک› [قدیمی] behizak پنج روز آخر سال در تقویم ایران باستان که بهترتیب عبارت است از: اَهنَوَد، اُشتَوَد، سپنتَمَد، وهوخشتر، و وهِشتواش؛ پنجه؛ پنجۀ دزدیده؛ پنجک؛ پنجۀ مسترقه؛ اندرگاه. Δ چون در گاهنمای باستانی ایران هر م...
-
بهیزک
فرهنگ فارسی معین
(بِ زَ) [ په . ] ( اِ.) پنج روز آخر سال . به نام های : اهنود، اشتود، سپنتمد، و هوخشتر، و هیشتوایشت ، که مأخوذ از نام پنج فصل گاثه ها می باشد. در ایران باستان هر ماه سی روز بوده است بنابراین به آخر سال یعنی پایان اسفند، پنج روز می افزودند تا سال سیصدو...
-
بهیزک
لغتنامه دهخدا
بهیزک . [ ب ِ زَ ] (اِ) پهلوی «وهیجک » . خمسه ٔ مسترقه . پنجه دزدیده . اندرگاه . (یادداشت بخط مؤلف ). هریک از دوازده ماه ایران باستان دارای 30 روز بود و سال ، 12*30 = 360 روز. بنابراین هر سال شمسی پنج روز کم داشت . برای جبران در آخر هر ماه سال پنج ر...
-
جستوجو در متن
-
اندرگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اندرجاه، اندرگاهان› [قدیمی] 'andargāh = بهیزک
-
پنجک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] panjak = بهیزک
-
وهیزک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: vahīĵak] [قدیمی] vahizak = بهیزک
-
پنجه دزدیده
فرهنگ فارسی معین
( ~ دُ دِ) (اِمر.) نک بهیزک .
-
وهیزک
لغتنامه دهخدا
وهیزک . [ وَ زَ ] (اِ) سال سیزده ماهه که در سال شماری ایرانی در هر یک صدوبیست سال یک بار واقع میشد. (یادداشت مؤلف ). بهیزک . (مقدمه ٔ التفهیم ص قفد).
-
خمسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خمسَة] [قدیمی] xamse ۱. پنج.۲. پنجگانه: حواس خمسه.〈 خمسهٴ متحیره: (نجوم) [قدیمی، مجاز] عطارد، زهره، مریخ، مشتری، و زحل.〈 خمسهٴ مسترقه: [قدیمی، مجاز] = بهیزک
-
اندرگاه
لغتنامه دهخدا
اندرگاه . [ اَ دَ ] (اِ مرکب ) پنج روز افزونی آخر سال (خمسه ٔ مسترقه ) که نامهای آنها از این قرار است : اهنود (=اهنوذ) اشتوذ، اسپنمد(=اسپنتمذ)، و هوخشتر، و هشتوایشت . (از فرهنگ فارسی معین ) (از مقدمه التفهیم ص قلج ). پنج روزی که در آخر اسفندارمذ ماه ...
-
بهترک
لغتنامه دهخدا
بهترک . [ ب ِ ت َ رَ ] (اِ) نام سالی است سیزده ماهه که پارسیان پیش از ظهور اسلام از کبیسه یکصدوبیست سال اعتبار میکرده اند. یعنی بعد از هر صدوبیست سال یک سال را سیزده ماه میشمردند و آنرا بهترک مینامیده اند. و این سال در زمان هر پادشاه که واقع میشد دلی...
-
پنجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: panĵak] panje ۱. (زیستشناسی) پنج انگشت دست یا پا در انسان.۲. (زیستشناسی) ناخنهای دستوپای جانوران درنده.۳. (زیستشناسی) چنگال پرندگان.۴. هرچیزی که شبیه پنج انگشت دست انسان باشد.۵. در آیین زردشتی، پنج روز آخر سال که مصادف با آخرین روز...
-
پنجه ٔ دزدیده
لغتنامه دهخدا
پنجه ٔ دزدیده . [ پ َ ج َ / ج ِ ی ِ دُ دی دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ترجمه ٔ خمسه ٔ مسترقه است و آن پنج روزی باشد که در آخر تقویمها نویسند. و وجه تسمیه به دزدیده از آن جهت است که وزیر یکی از پادشاهان عجم حاصل این پنج روز را از تمام ممالک او هم...
-
کبیسة
لغتنامه دهخدا
کبیسة. [ ک َ س َ ] (ع ص ، اِ) چاه و جوی انباشته و سر به گریبان کشیده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || زیادتی باشد که منجمان در ماه شباط اعتبار کنند و آن را به عربی فضل السنه خوانند. (برهان ). || (در سال شمسی ) آن سال که روزی در وی افزایند و آن از چهار...