(اسم) [پهلوی: panĵak] ۱. (زیستشناسی) پنج انگشت دست یا پا در انسان.
۲. (زیستشناسی) ناخنهای دستوپای جانوران درنده.
۳. (زیستشناسی) چنگال پرندگان.
۴. هرچیزی که شبیه پنج انگشت دست انسان باشد.
۵. در آیین زردشتی، پنج روز آخر سال که مصادف با آخرین روزهای فروردینگان است و عبارتند از: اَهنَوَد، اُشتَوَد، سپَنتَمَد، هَوخَشَتر، و وهِشتواش؛ پنجهوه؛ پنجۀ بزرگ؛ اندرگاه؛ پنجۀ دزدیده.
〈 پنجهٴ دزدیده: [قدیمی] = بهیزک
〈 پنجه زدن: (مصدر متعدی و مصدر لازم)
۱. چنگ زدن.
۲. با پنجه کسی را آزردن.
۳. (مصدر لازم) [قدیمی] با کسی درافتادن.
۴. (مصدر لازم) نبرد کردن.
〈 پنجهٴ مریم: (زیستشناسی) = گل۱ 〈 گل نگونسار
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.