کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلاعیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلاعیم
لغتنامه دهخدا
بلاعیم . [ ب َ ] (ع اِ) ج ِ بُلعوم . (ذیل اقرب الموارد از تاج ). رجوع به بلعوم شود.
-
جستوجو در متن
-
بلعوم
لغتنامه دهخدا
بلعوم . [ ب ُ ] (ع ص ) مرد بسیارخوار سخت فروبرنده . (ناظم الاطباء). بَلعَم . و رجوع به بلعم شود. || (اِ) راهگذر طعام در حلق . (منتهی الارب ). راهگذر طعام و شراب در حلق . (دهار). مری . گلوگاه . مبلع. حلق . بُلعم . ج ، بَلاعم .(اقرب الموارد). و رجوع به...