کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشنجیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بشنجیدن
معنی
(بِ شَ دَ) (مص م .) پاشیدن ، ریختن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بشنجیدن
فرهنگ فارسی معین
(بِ شَ دَ) (مص م .) پاشیدن ، ریختن .
-
بشنجیدن
لغتنامه دهخدا
بشنجیدن . [ ب َ / ب ِ ش َ دَ ] (مص ) پشنجیدن . پاشیدن . (ناظم الاطباء). بمعنی پاشیدن است و این لغت در دری استعمال شود و اهل تبرستان بمعنی ریختن و پاشیدن بکار برند وبحذف جیم نیز مخفف آن آمده است ، چنانکه گویند: آب کاسه را بشن ؛ یعنی بپاش و بریز. (از ا...
-
جستوجو در متن
-
پشنجیدن
فرهنگ فارسی معین
(پَ شَ دَ)(مص م .) = بشنجیدن : آب و امثال آن پاشیدن ، گل نم زدن ، پشنگ زدن .
-
بشنجنده
لغتنامه دهخدا
بشنجنده . [ ب َ / ب ِ ش َ ج َ دَ / دِ ] (نف ) پاشنده . رجوع به بشنجیدن شود.
-
بشنجیده
لغتنامه دهخدا
بشنجیده . [ ب َ / ب ِ ش َ دَ / دِ ] (ن مف )ریخته . پاشیده . (انجمن آرا). پاشیده شده . (رشیدی ) (آنندراج ). رجوع به بشنجیدن و پشنجیدن و پشخیده شود.
-
بشنج
لغتنامه دهخدا
بشنج . [ ب َ/ ب ِ ش َ ] (اِ) پشنج . پشنگ . بشنگ بمعنی پاشیدن از مصدر پشنجیدن از ریشه ٔ تیک «اسفا 1:1 ص 302». (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ظاهراً اسم مصدر بشنجیدن است و برای پاشیدن آهار استعمال شود. (فرهنگ نظام ).- یک بشنگ آب ؛ مقدار آب که یک بار...