کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزرک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بزرک
/bazrak/
معنی
تخم کتان که از آن روغن میگیرند؛ دانۀ گیاه کتان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
linseed
-
جستوجوی دقیق
-
بزرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹برزک› (زیستشناسی) bazrak تخم کتان که از آن روغن میگیرند؛ دانۀ گیاه کتان.
-
بزرک
فرهنگ فارسی معین
(بَ رَ) ( اِ.) دانة گیاه کتان که از آن روغن گیرند.
-
بزرک
لغتنامه دهخدا
بزرک . [ ب َ رَ ] (اِ) دانه ایست که از آن روغن چراغ گیرند و بعربی کتان گویند. (مجمعالفرس ) (فرهنگ شعوری )(انجمن آرای ناصری ) (برهان ). تخم کتان و هر تخم خردو کوچک . (ناظم الاطباء). بزر کتان . کشدانک . کتان . تخم وش . بذر کتان . زغیر. یانه . (یادداشت ...
-
بزرک
دیکشنری فارسی به عربی
بذر الکتان
-
واژههای مشابه
-
بَزِرَک
لهجه و گویش بختیاری
bazerak بَزِرک، تخم کتان.
-
روغن بَزرَک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] ← روغن تخم کتان
-
تخم بزرک
دیکشنری فارسی به عربی
بذر الکتان
-
واژههای همآوا
-
بَزِرَک
لهجه و گویش بختیاری
bazerak بَزِرک، تخم کتان.
-
جستوجو در متن
-
بذر الکتان
دیکشنری عربی به فارسی
تخم بزرک , بزرک , بذر کتان
-
برزک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) barzak = بزرک
-
کندزلو
واژهنامه آزاد
بزرک نصب
-
زغیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] zaqir بزرک؛ تخم کتان.