کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برهمنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برهمنی
/be(a)rahmani/
معنی
= برهمایی
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
برهمنی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به برهمن) [سنسکریت. فارسی] be(a)rahmani = برهمایی
-
برهمنی
لغتنامه دهخدا
برهمنی . [ ب َ رَ م َ / ب َ هََ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به برهمن . (فرهنگ فارسی معین ).- آیین برهمنی . رجوع به برهمایی شود.
-
واژههای مشابه
-
راهب برهمنی
لغتنامه دهخدا
راهب برهمنی . [ هَِ ب ِ ب َ رَ م َ ] (اِخ ) چندربهان ، از شعرا و مصاحبان دولت رای دیوان ترخانیه . رجوع به فرهنگ سخنوران و مقالات الشعراء چ کراچی 1957م . ص 223 و 224 شود.
-
جستوجو در متن
-
جشو
لغتنامه دهخدا
جشو. [ ] (اِخ ) نام پدر «گَرَگ َ» یا «کل » یکی از دانشمندان قدیم هند بوده است . جشو سمت برهمنی داشته . (از تحقیق ماللهند).
-
لطفی
لغتنامه دهخدا
لطفی . [ ل ُ ] (اِخ ) نام شاعری از مردم کشمیر و برهمنی مذهب . این بیت او راست :یقینم شد که از درددل زارم خبر داردکه هر دم بهر من تدبیر آزاری دگر دارد.(قاموس الاعلام ترکی ).
-
پاریا
واژهنامه آزاد
در آئین برهمائی پاریا به کسانی اطلاق میشود که از طبقات هندی خارج باشند و به عبارت دیگر پاریا یعنی افرادی محروم از تمام حقوق دینی و و اجتماعی خواه از طریق نژادی و خواه از طریق طرد آنان از جامعه برهمنی.
-
کلب
لغتنامه دهخدا
کلب . [ ک َ ل ُ] (اِ) در هندی نام یک شبانروز برهمنی باشد و آن هزار سال است از طبیعت کل و تمام آن سی وشش شبانروز است . (برهان ) (آنندراج ). کلپ ... سانسکریت کلپا . مخفی نماند که صاحب برهان لفظ کلپ هندی بمعنی یک شبانروز برهمنی که هزار سال باشد و تمام آ...
-
دبیر
لغتنامه دهخدا
دبیر. [ دَ ] (اِخ ) از شاعران برهمنی مذهب هند بود بعدها به تشیع گرایید و بر خود سلامت علی نام نهاد و در زبان اردو مرتبه های بی مانند و بفارسی در حق امامان دوازده گانه نعتهای زیبا دارد. به سال 1292 هَ . ق . در گذشته است . از اوست :چون دبیر مدح خوانت ا...
-
دبیر
لغتنامه دهخدا
دبیر. [ دَ ] (اِخ ) نام شاعری برهمنی مذهب فرزند رئیس قبیله ای در کنجاوه از مضافات لاهور. نزد علمای مشهور مسلمان زمان خود تحصیل علوم ادبی و فنون عقلی کرد و به دبیری یکی از نواب ها رسید و در هجو درانیان از شاهجهان آباد بیرون رفت و در سال 1305 هَ . ق . ...
-
خاسف
لغتنامه دهخدا
خاسف . [ س ِ ] (اِخ ) نام مرد افسانه ای است در یکی از داستانهای مجمل التواریخ و القصص : گویند که برهمن از کشتن چندان مردم پشیمانی خورد، گفت پرستیدن بر سر کوه بمردم کشتن بدل کردم ، پس روزی برهمنی نام وی خاسف بیامد، و او را پندها داد. برهمن گفتا همچنین...
-
ملهمی
لغتنامه دهخدا
ملهمی . [ م ُ هََ ] (اِخ ) از شاعران خطه ٔ کوکن هندوستان بوده است . صاحب تذکره ٔ صبح گلشن آرد: «برهمنی بود... در عالم رؤیا از حضرت ختمی (ص ) به قبول دین اسلام ملهم گردید و بعد تدین به دین حق ، التفاتی به حطام دنیویه ناکرده آزادانه سر و پا برهنه سری ...
-
شبلی
لغتنامه دهخدا
شبلی . [ ش ِ ] (اِخ ). نعمانی . ملقب به شمس العلماء. مورخ ، ادیب ، نویسنده ، شاعر، مصلح اسلامی هند، محقق و برهمنی الاصل . جد سوم او «سیورام سنگ » معروف به سراج الدین اسلام آورد. شبلی نعمانی در قریه ٔ «پندول » از توابع اعظم گره بسال 1274 هَ . ق . پای ...
-
اندرا
لغتنامه دهخدا
اندرا. [ اَ ](اِخ ) یکی از خدایان مذهب برهما است که هندیان آن را خدای هوا و فصول و محرک ابرها و از جمله ٔ نگهبانان عالم می شمردند. بموجب صوری که نقاشان هند از اندرا کشیده اند خدای مزبور چهاردست دارد و بر فیلی سوار و چشمان او با پارچه ای بسته است . (ت...