ملهمی . [ م ُ هََ ] (اِخ ) از شاعران خطه ٔ کوکن هندوستان بوده است . صاحب تذکره ٔ صبح گلشن آرد: «برهمنی بود... در عالم رؤیا از حضرت ختمی (ص ) به قبول دین اسلام ملهم گردید و بعد تدین به دین حق ، التفاتی به حطام دنیویه ناکرده آزادانه سر و پا برهنه سری به سیر مطموره و معموره می کشید.» از اوست :
در هجر تو کار دل به سختی بگذشت
امید به صد گشاده رختی بگذشت
عمرم همه چون مردم چشم از غم تو
در دایره ٔ سیاه بختی بگذشت .
رجوع به تذکره ٔصبح گلشن ص 449 و قاموس الاعلام ترکی شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.