کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برسانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برسانیدن
لغتنامه دهخدا
برسانیدن . [ب ِ رَ / رِ دَ ] (مص ) تمام کردن . (ترجمان القرآن ): النزف ؛ برسیدن آب چاه و برسانیدن آب . (المصادر زوزنی ). || رساندن . رسانیدن . تبلیغ. || برسیدن . (ناظم الاطباء). و رجوع به رسانیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
انهاء
لغتنامه دهخدا
انهاء. [ اِ ] (ع مص ) رسانیدن چیزی را و پیغام و جز آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). خبر دادن . برسانیدن خبر را. (تاج المصادر بیهقی ). خبر رسانیدن . || گذاشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ترک کردن . واگذاشتن . || درآمدن ...
-
نکز
لغتنامه دهخدا
نکز. [ ن َ ] (ع مص ) گزیدن مار. (تاج المصادر بیهقی ).گزیدن مار بینی و پتفوز ستور را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). بینی گزیدن مار. (از ناظم الاطباء). رجوع به متن اللغة و اقرب الموارد شود. || زدن . (از منتهی الارب ) (از تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج...
-
تصدق
لغتنامه دهخدا
تصدق . [ ت َ ص َدْ دُ ] (ع مص ) صدقه دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). صدقه کردن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). بخشیدن صدقه بر مسکینان : تصدق و لو بظلف محرق ؛ ای اعط صدقة و لو خسیسة کالظلف الم...
-
احمدپاشا
لغتنامه دهخدا
احمدپاشا. [ اَ م َ ] (اِخ ) (حاجی ...) در دوره ٔ سلطان محمودخان اول بسمت صدارت عظمی ارتقاء یافت . مولد او در سواحل بحر ابیض در محلی بنام قوجه بوده است و عموی او حاجی بکرپاشا است و آنگاه که حاجی بکرپاشا والی جدّه شد احمدپاشا سمت کدخدائی او داشت و سپس ...
-
ارهاق
لغتنامه دهخدا
ارهاق . [ اِ ] (ع مص ) لاحق و نزدیک چیزی گردانیدن . || نافرمانی کردن . || بر نافرمانی برانگیختن . بر نافرمانی داشتن : ارهقه طغیاناً. || تکلیف کردن . || تکلیف دادن کسی را زائد از طاقت وی . دشوار کردن . (منتهی الارب ). بر دشخواری داشتن . (منتهی الارب )...
-
انزاف
لغتنامه دهخدا
انزاف . [ اِ ] (ع مص ) خشک شدن همه ٔ آب چاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). یقال : انزفت البئر (مجهولاً). || برکشیدن آب چاه (لازم و متعدی ). (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بیرون کشیدن همه ٔ آب چاه .(از اقرب الموارد). ...
-
اصفاء
لغتنامه دهخدا
اصفاء. [ اِ ] (ع مص ) اصفاء فلان بکذا؛ برگزیدن وی را و اختصاص دادن او را بدان . (از اقرب الموارد). اصفاء فلان بر؛ اختیاراو به چیزی . اختیار کردن کسی را بر کسی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برگزیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص...
-
برسیدن
لغتنامه دهخدا
برسیدن . [ ب ِ رَ / رِ دَ ] (مص ) رسیدن . وصل . (یادداشت مؤلف ) : میوه اش نارسیده می برسدزانکه بی برگ بر سر راه است . امامی هروی . || نائل شدن . واصل شدن : نه غلط کردم آنکه دانائیست برسیده بهر مراد و هواست . مسعودسعد. || بلوغ . (یادداشت مؤلف ). || ...