کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدور چیزی گشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدور چیزی گشتن
دیکشنری فارسی به عربی
جرم سماوي
-
واژههای مشابه
-
آدمی بدور
لغتنامه دهخدا
آدمی بدور. [ دَ ب ِ ] (ص مرکب ) مردم گریز. یالقوزک . آنکه معاشرت مردم خوش ندارد.
-
اشاره بدور
دیکشنری فارسی به عربی
ذلک
-
چرخش بدور
دیکشنری فارسی به عربی
دوار
-
نخ پیچیده بدور قرقره
دیکشنری فارسی به عربی
بکرة
-
گردش (بدور محور یامرکزی)
دیکشنری فارسی به عربی
دور
-
چرخش (بدور خود)
دیکشنری فارسی به عربی
دورة
-
جستوجو در متن
-
orbing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اوربینگ، بدور مدار معینی گشتن، بدور چیزی گشتن، کروی شدن، احاطه کردن
-
orbs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وطن، گوی، جسم کروی، بدور مدار معینی گشتن، بدور چیزی گشتن، کروی شدن، احاطه کردن
-
circumambulate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، دور چیزی گردیدن، بدور چیزی گشتن
-
circumambulating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دور زدن، دور چیزی گردیدن، بدور چیزی گشتن
-
چرخیدن
لغتنامه دهخدا
چرخیدن . [ چ َ دَ ] (مص ) چرخ زدن . گرد گردیدن . چون سنگ آسیا بدور خویش گشتن . مانند گردباد به گرد خویش درآمدن . گردیدن . بر یک جای گردیدن به گرد خویش . چرخ خوردن بدور خود یا بدور چیزی یا کسی . || رقصیدن . چرخ زدن از روی شوق و شعف . || راه رفتن بیهود...
-
اخرواط
لغتنامه دهخدا
اخرواط. [ اِ رِوْ وا ] (ع مص ) تیز رفتن . تیز گذشتن . تیز در چیزی درآمدن . (زوزنی ). || اخرواط طریق بر کسی ؛ دراز کشیدن راه بدو. || بدور و دراز کشیده شدن شعر. || اخرواط لحیة؛ دراز شدن ریش با عرضی کم . || اخرواط دام در پای شکاری ؛ منقلب گشتن و بند شدن...