کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدل چینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بدل انداز
لهجه و گویش تهرانی
کسی که جنس قلابی می فروشد
-
بَدل اندازی
لهجه و گویش تهرانی
فروش جنس تقلبی
-
عوض بدل
لهجه و گویش تهرانی
تعویض، مبادله
-
بدل کار
واژهنامه آزاد
در اصطلاح سینما جای گزین
-
بدل الخلو
واژهنامه آزاد
پول پیش در اجاره
-
faker
هواگَرد بدل دشمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] هواگَردی که نقش هواپیمای تهاجمی دشمن را در تمرین پدافند هوایی بر عهده دارد
-
جامه بدل کردن
لغتنامه دهخدا
جامه بدل کردن . [ م َ / م ِ ب َ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تغییر شکل کردن و از رنگی برنگی برآمدن . (آنندراج ). تغییر لباس دادن . (ناظم الاطباء) : هزار بار اگر جامه را بدل سازدنمیخوریم ز تلبیس روزگار فریب .سالک یزدی (از آنندراج ).
-
شانه بدل کردن
لغتنامه دهخدا
شانه بدل کردن . [ ن َ / ن ِ ب َ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) معمول زنان ولایت (ایران ) است چنانچه دستار بدل کردن معمول مردان . (بهار عجم ) (آنندراج ). معمول زنان فارس است چنانکه دستار بدل کردن معمول مردان . (ارمغان آصفی ) : شانه ٔ ژولیده مویی کرده با مجنون...
-
داغ بدل نهادن
لغتنامه دهخدا
داغ بدل نهادن . [ ب ِ دِ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) تحمل رنج کردن . || کنایه از صبر و شکیبائی است مال تلف شده را. (از لغت محلی شوشتر). || گرفتن معشوق دیگری . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ).- داغ بدل نهادن کسی را ؛ در حسرت و آرزوی چیزی نهادن او را.- داغ...
-
ردو بدل کننده
دیکشنری فارسی به عربی
تبادل
-
رد و بدل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
منحرف
-
عوض و بدل
دیکشنری فارسی به عربی
بديل
-
عوض و بدل
فرهنگ گنجواژه
تبدیل کردن.
-
رَد و بَدَل
فرهنگ گنجواژه
تعویض، مبادله. رد و بدل کردن.
-
ده نو حاج بدل بک
لغتنامه دهخدا
ده نو حاج بدل بک . [ دِه ْ ن َ ب َ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در 2هزارگزی خاور نیشابور. دارای 453 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).