کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخش قسمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بخش قسمت
دیکشنری فارسی به عربی
کسر
-
واژههای مشابه
-
کام بخش
لغتنامه دهخدا
کام بخش . [ ب َ ] (نف مرکب ) مرادبخش . (آنندراج ). عطاکننده ٔ تمتع و شادمانی از روی میل . (ناظم الاطباء).
-
گناه بخش
لغتنامه دهخدا
گناه بخش . [ گ ُ ب َ ] (نف مرکب ) بخشنده ٔ گناه . کسی که از گناه دیگری درمیگذرد. || کنایه از خداوند.
-
گنج بخش
لغتنامه دهخدا
گنج بخش . [ گ َ ب َ ] (نف مرکب ) کنایه از جوانمرد و بسیار بخش . (آنندراج از بهار عجم ). سخی . کریم . مسرف .خراج . (ناظم الاطباء). آنکه گنج می بخشد : از آن عادت شریف از آن دست گنج بخش از آن رای تیزبین از آن گرز گاوسار. فرخی .خنیده به کلک و ستوده به تی...
-
گنده بخش
لغتنامه دهخدا
گنده بخش . [ گ َ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل که در 21000 گزی شمال باختری سرکوهه و 13000 گزی شوسه ٔ زاهدان به زابل واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه اش 300تن است . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات...
-
گنه بخش
لغتنامه دهخدا
گنه بخش . [ گ ُ ن َه ْ ب َ ] (نف مرکب ) آمرزنده . غفار. غفور. گنه بخشای : توانا و دانا به هر بودنی گنه بخش بسیاربخشودنی .نظامی .
-
کلاغ بخش
لغتنامه دهخدا
کلاغ بخش . [ ک َ ب َ ] (اِ مرکب )از کلاغ بمعنی غراب و بخش بمعنی سهم و حصه ترکیب شده «سهم کلاغ » حصه ٔ کلاغ . میوه ای که پس از درودن و زدن وحصاد اثمار بر درخت ماند و آن را در شهمیرزاد، وج ِ کو (بچه کوب ) گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
روحبخش
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruh baxš) (عربی ـ فارسی) (= روح افزا) ، ← روح افزا .
-
جهان بخش
فرهنگ نامها
(تلفظ: jahān baxš) (به مجاز) ویژگی آن که جهان تحت سلطهی اوست و میتواند آن را به کسی ببخشد ؛ (در اعلام) از القاب رستم .
-
فرحبخش
فرهنگ نامها
(تلفظ: farah baxš) (عربی ـ فارسی) (= فرح انگیز) ، ← فرح انگیز .
-
نضارت بخش
لغتنامه دهخدا
نضارت بخش . [ ن َ رَ ب َ ] (نف مرکب ) طراوت بخش . تازگی بخش . که شکفتگی و تازگی و سرسبزی دهد : مواهبش بسان مواهب سحاب نضارت بخش بساتین . (حبیب السیر ج 3 ص 2). نسیم لطف دلفروزش نضارت بخش ریاض امید ستم رسیدگان . (حبیب السیر ج 3 ص 362).
-
نواله بخش
لغتنامه دهخدا
نواله بخش . [ ن َ ل َ / ل ِ ب َ ] (نف مرکب ) روزی رسان . کریم .
-
نشوه بخش
لغتنامه دهخدا
نشوه بخش . [ ن َش ْ وَ / وِ ب َ ] (نف مرکب ) مستی آورنده . || سرور و خوشحالی آورنده . (ناظم الاطباء).
-
نوش بخش
لغتنامه دهخدا
نوش بخش . [ ب َ ] (نف مرکب ) که کام را شیرینی بخشد. لذت بخش : درخشان شده می چو روشن درفش قدح شکّرافشان و می نوش بخش . نظامی .خواجه ٔ چین گشاده کرد زبان گفت کاین نوش بخش نوش لبان .نظامی .