کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخشیدنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بخشیدنی
لغتنامه دهخدا
بخشیدنی . [ ب َ دَ ] (ص لیاقت ) چیزی که قسمت کردن آن واجب است . واجب القسمه . (از یادداشت مؤلف ). قسمت کردنی : زن و خانه و چیز بخشیدنیست تهی دست کس با توانگر یکیست .فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 8 ص 2302).مزدک گفت مال بخشیدنی است میان مردمان . (سیاست ن...
-
بخشیدنی
دیکشنری فارسی به عربی
قابل للعفو , معذور
-
جستوجو در متن
-
نابخشیدنی
لغتنامه دهخدا
نابخشیدنی . [ ب َ دَ ] (ص لیاقت ) که بخشیدنی نیست . که ازدر بخشیدن نیست . مقابل بخشیدنی .
-
قابل للعفو
دیکشنری عربی به فارسی
قابل بخشايش , بخشيدني , بخشش پذير , قابل عفو
-
معذور
دیکشنری عربی به فارسی
قابل بخشش و معافيت , بخشيدني , معاف شدني
-
venial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عجیب و غریب، قابل اغماض، قابل عفو، بخشیدنی، گناه صغیر
-
excusable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزادیخواه، قابل بخشش و معافیت، بخشیدنی، معاف شدنی
-
لایتجزاء
لغتنامه دهخدا
لایتجزاء. [ ی َ ت َ ج َزْ زَءْ ] (ع ص مرکب ) (از: لا + یتجزاء) جدانشدنی . غیر قابل قسمت . که جزء جزء نشود. که بخشیدنی نباشد. که تقسیم نشود. که بخش نشود : بسان نقطه ٔ موهوم دل ز هول بلاچوجزء لایتجزاء تن از نهیب خطر. مسعودسعد.ماند به عنکبوت سطرلاب آفتا...
-
بهائی
لغتنامه دهخدا
بهائی . [ ب َ ] (ص نسبی ) بهایی . منسوب به بها. بقیمت . قیمت دار. فروشی . فروختنی : ز گستردنی هم ز پوشیدنی بباید بهائی و بخشیدنی . فردوسی .به دو هفته از گنج شاه اردشیرنماند از بهائی یکی پر تیر. فردوسی .ای صورت بهشتی در صدره ٔ بهائی هر گز مباد روزی از...
-
پوشیدنی
لغتنامه دهخدا
پوشیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) چیزی در خور پوشیدن . که توان پوشید. آنچه که پوشیدن را سزد. لایق پوشیدن . هر چه پوشیده شود. || جامه . لباس . پوشاک . کسوة : گفتند شاها هر یکی (از فیل گوشان ) چند گزی اند. برهنه و دو گوش دارند چون گوش فیل ، نه افکندنی دارند ...