کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بالفور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بالفور
لغتنامه دهخدا
بالفور. (اِخ ) (فرانسیس ...) فیزیولوژیست انگلیسی . متولد 1851 م . در ادیمبورگ و متوفی بسال 1882 م .او تحقیقات علمی خود را بیشتر در ناپل انجام داد، وسرانجام به استادی دانشگاه کمبریج انگلستان رسید.
-
بالفور
لغتنامه دهخدا
بالفور. (اِخ ) (آرتور- جمس ، لرد..) از رجال معروف سیاست انگلستان که به سال 1848 م . در اسکاتلند بدنیا آمد و در سال 1930 م . درگذشت . او در کنگره ٔ برلن (1878) از اعضای مؤثر بشمار میرفت . به ادبیات و فلسفه و حکمت الهی علاقه داشت و رساله ای تحت عنوان ...
-
جستوجو در متن
-
Balfour
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالفور
-
1st Earl of Balfour
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اول ارل بالفور
-
Arthur James Balfour
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرتور جیمز بالفور
-
بلفور
لغتنامه دهخدا
بلفور. [ ب َ ] (اِخ ) آرثر جیمز. سیاستمدار انگلیسی (1848- 1930م .). در دوره ٔ تصدی وزارت خارجه «اعلامیه ٔ بلفور» را صادر کرد(بسال 1917م .) که در آن پشتیبانی انگلستان نسبت به ایجاد میهن ملی یهود در سرزمین فلسطین تعهد شده بود.(از دایرة المعارف فارسی )....
-
درساعت
لغتنامه دهخدا
درساعت . [ دَ ع َ ] (ق مرکب ) فی الفور. (غیاث ) (آنندراج ). فوراً. درحال . فوری .بالفور. آناً. دردم . دروقت . فی الحال : اﷲاﷲ خداوند فریاد رسد مرا، امیر گفت : رسم و درساعت برنشست . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 458). من [ ابوالفضل بیهقی ] درساعت برفتم . (تار...
-
گرمی
لغتنامه دهخدا
گرمی . [ گ َ ] (حامص ) حرارت . (دهار) (آنندراج ). مقابل سردی : سُعر، سُعار؛ گرمی آتش . صِلاع ؛ گرمی آفتاب . شَواظ، سواظ؛ گرمی آفتاب . (منتهی الارب ) : زمینش ز گرمی همی بردمیدز پوست ددان خاک شد ناپدید. فردوسی .نخستین که آتش ز جنبش دمیدز گرمیش پس خشکی ...
-
چرچیل
لغتنامه دهخدا
چرچیل . [ چ ِ ] (اِخ ) سر وینستون لئونارد اسپنسر (1874- 1965م .). یکی از مردان سیاسی و نویسنده ٔ انگلیسی است . وی ارشد اولاد «لرد راندلف چرچیل » میباشد. دوران تحصیلی خود را «هارو» و «ساندهورست » گذرانیده و در سال 1895 با قشون اسپانیا همکاری کرد وبسال...
-
ابوغیاث
لغتنامه دهخدا
ابوغیاث . [ اَ ] (اِخ ) مکی مولی جعفربن محمد علیهماالسلام . ابن جوزی در صفةالصفوة از ابوحازم المعلی بن سعید البغدادی و او از ابوجعفر محمدبن جریر طبری در سال 300 هَ . ق . روایت کند که محمدبن جریر گفت من به سال 240 هَ . ق . بمکه بودم و بدانجا مردی خراس...
-
حجرالمطر
لغتنامه دهخدا
حجرالمطر. [ ح َ ج َ رُل ْم َ طَ ] (ع اِ مرکب ) یا الحجر الجالب للمطر. ابوریحان بیرونی در کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر گوید:قال الرازی فی کتاب الخواص : ان بارض ترک بین خرلخ والبجناک عقبة اذا مر علیها جیش او قطع غنم شد علی الاظلاف و الحوافر منها صوف و...