کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بالسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بالسی
لغتنامه دهخدا
بالسی . [ ] (ع ص ، اِ)شیر تیره که شیر تازه در آن کنند. (مهذب الاسماء).
-
بالسی
لغتنامه دهخدا
بالسی . [ ل ِ ] (اِخ ) طبیب یا گیاه شناسی که ابن البیطار در مفردات از او نقل کند، از جمله در کلمه ٔ جنجل و دلق و سنجاب و جوز عبهر. اورا کتابی است بنام التکمیل . (یادداشت مؤلف ). طبیبی فاضل و در شناخت ادویه ٔ مفرده توانا بود، از کتب اوکتاب التکمیل در...
-
بالسی
لغتنامه دهخدا
بالسی . [ ل ِ ] (اِخ ) ابوالمجد معدان بن کثیربن علی الباسی . فقیه شافعی بود ودر ادب و فقه اللغة دست داشت . (از معجم البلدان ).
-
بالسی
لغتنامه دهخدا
بالسی . [ ل ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن احمدبن ایوب بن الولیدبن هرون ابوالحسن بالسی خیزرانی . از رواة بود. (از معجم البلدان ).
-
بالسی
لغتنامه دهخدا
بالسی . [ ل ِ ] (اِخ ) حسن بن عبداﷲبن منصوربن حبیب بن ابراهیم ابوعلی انطاکی . معروف به بالسی که در دمشق و مصر حدیث روایت کرد. (از معجم البلدان ).
-
بالسی
لغتنامه دهخدا
بالسی . [ ل ِ] (اِخ ) ابوبکربن قوام بن منصوربن معلی . از کبار مشایخ متصوفه و اکابر استادان آن سلسله بود که به شهر بالس از بلاد شام مابین رقه و حلب منتسب است و در سال 658 هَ . ق . درگذشته است . (ریحانة الادب ج 1 ص 137).
-
بالسی
لغتنامه دهخدا
بالسی .[ ل ِ ] (ص نسبی ) منسوب به بالس که شهری است معروف واقع در بیست فرسنگی حلب و رقه . (از انساب سمعانی ).
-
واژههای مشابه
-
ابوبکر بالسی
لغتنامه دهخدا
ابوبکر بالسی . [ اَ بو ب َ رِ ل ِ ] (اِخ ) ابن قوام بن علی بن قوام بن منصور. یکی از مشایخ صوفیه . مولد او به صفین در سال 854 هَ . ق . و در قریه ٔ بالس واقع میان حلب و رقه میزیست . ملک کامل ایوبی به وی ارادت می ورزید و وی ملک را بجهاد عیسویان تحریص می...
-
حسین بالسی
لغتنامه دهخدا
حسین بالسی . [ح ُ س َ ن ِ ل ِ ] (اِخ ) ابن حمزةبن محمدبن عبداﷲ شیرازی در حجاز بود و به سال 683 هَ . ق . به دمشق شد. او راست : تحفةالروح و الانس . (هدیة العارفین ج 1 ص 314).
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن بکر بالسی . محدث است .
-
ابن قوام
لغتنامه دهخدا
ابن قوام . [ اِ ن ُ ق َ ] (اِخ ) ابوبکر بالسی صوفی . متوفی به سال 658 هَ .ق .
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حمزه . رجوع به حسین بن ابراهیم بن حمزه و نیز به حسین بالسی شود.
-
ابوطاهر
لغتنامه دهخدا
ابوطاهر. [ اَ هَِ ] (اِخ ) حسن بن احمدبن ابراهیم اسدی بالسی . او راست : جزئی در حدیث .