کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بادامک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بادامک
/bādāmak/
معنی
نوعی بادام وحشی با میوههای کوچکتر از بادام.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بادامک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) bādāmak نوعی بادام وحشی با میوههای کوچکتر از بادام.
-
بادامک
لغتنامه دهخدا
بادامک . [ م َ ] (اِ مصغر) مصغر بادام . بادام کوچک . || قسمی از بید (صفصاف ) است که آنرا باندلس بی بُن یا ونبر یا ینبر خوانند و از آن زنبیل و طبق بافند. (ابن البیطار). نوعی از خِلاف . || قسمی سبزی صحرائی بهاره ٔ خوردنی که در آشها کنند. || بیماریی در ...
-
بادامک
لغتنامه دهخدا
بادامک . [ م َ ] (اِ مصغر) نام نوعی درخت بادام که در اطراف کرج میروید . (درختان جنگلی ساعی ج 1 ص 227). بارشین . جرگه . || گونه ای از بادام وحشی که در کوههای اطراف کرج در ارتفاعات 1400 گزی روید. (درختان جنگلی ایران ثابتی ص 36). درختچه ای است در دامنه ...
-
بادامک
لغتنامه دهخدا
بادامک . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پسکوه بخش قاین شهرستان بیرجند در 50هزارگزی جنوب باختر قاین ، در دامنه واقعست . هوایش معتدل و دارای 51 تن سکنه میباشد. آبش از قنات و محصولش غلات ، زعفران ، و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرا...
-
بادامک
لغتنامه دهخدا
بادامک . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلقل رودشهرستان تویسرکان که در 15هزارگزی جنوب خاوری شهر تویسرکان و 3هزارگزی شمال راه شوسه ٔ تویسرکان بملایر قرار دارد. منطقه ای است کوهستانی و سردسیر دارای 252 تن سکنه . آبش از قنات و محصولش غلات ، انگور، صیف...
-
بادامک
لغتنامه دهخدا
بادامک . [ م َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان افشاریه ٔ بخش آوج شهرستان قزوین در 45هزارگزی شمال خاوری مرکز بخش و 5هزارگزی راه عمومی . هوایش معتدل و 5 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ...
-
بادامک
لغتنامه دهخدا
بادامک . [ م َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان غار بخش ری شهرستان طهران در 36هزارگزی شمال باختری مرکز بخش و 5هزارگزی جنوب راه قزوین . آب و هوایش معتدل است و 250 تن سکنه دارد. آبش از قنات و رود کرج و محصولش غلات ، صیفی ، باغات و چغندرقند و شغل مردمش زراعت...
-
بادامک
لغتنامه دهخدا
بادامک . [ م َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان کزاز سفلی بخش سربند شهرستان اراک در 41هزارگزی شمال باختر آستانه . منطقه ای است کوهستانی و سردسیر دارای 363 تن سکنه . آبش از چشمه سار و محصولش غلات ، لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی اهالی قال...
-
بادامک
لغتنامه دهخدا
بادامک .[ م َ ] (اِخ ) دهی جزء بخش شهریار شهرستان طهران در 10هزارگزی باختر مرکز بخش ، سر راه علیشاه عوض بطهران . هوایش معتدل میباشد و 120 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات ، باغات ، حبوبات ، چغندرقند میباشد و شغل مردمش زراعت است . راهش ماشین رو...
-
بادامک
دیکشنری فارسی به عربی
لوزة
-
واژههای مشابه
-
camshaft
میلبادامک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] محوری با زائدههای بادامکشکل که بهوسیلۀ میللنگ به گردش درمیآید و با زائدههای خود سوپاپهای سیلندر را در زمانهای معین باز و بسته میکند
-
بادامک 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← بادامک مغز
-
بادامک 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← لوزه 1
-
بادامک مخچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← لوزۀ مخچه