بادامک . [ م َ ] (اِ مصغر) نام نوعی درخت بادام که در اطراف کرج میروید . (درختان جنگلی ساعی ج 1 ص 227). بارشین . جرگه . || گونه ای از بادام وحشی که در کوههای اطراف کرج در ارتفاعات 1400 گزی روید. (درختان جنگلی ایران ثابتی ص 36). درختچه ای است در دامنه های اطراف جاده ٔ طهران به کرج در «وردآورد» و «دره وردی » روید. (درختان جنگلی ایران ثابتی ص 36). رجوع به بادام و بادامچه شود. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 227). || لوزه . (واژه های نو فرهنگستان ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.