کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باجرای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باجرای
لغتنامه دهخدا
باجرای . [ ج َرْ را ] (اِخ ) ابوشهاب عبدالقدوس بن عبدالقاهر الباجرای . از سفیان بن عیینة روایت دارد (ابوسعید چنین آورده است ). (معجم البلدان ).
-
باجرای
لغتنامه دهخدا
باجرای . [ ج َرْ را ] (ص نسبی ) منسوب به باجرا، قریه ای از قریه های جزیره . (معجم البلدان ). رجوع به باجرا شود.
-
جستوجو در متن
-
راما
لغتنامه دهخدا
راما. (اِخ ) در اساطیر هند، شخصی است که از تشخص و تجسم «ویشنو» معبود هندیان بوجود آمده است . او فرزند «داسارات » فرمانروای «اود» بوده و گویا با «ویسوا میترا» سفری برای مقابله با وحشیان کرده است . او «سیتا» را که از تجسم «لاکهمی » بوجود آمده بود با طر...
-
سازمان ملل متحد
لغتنامه دهخدا
سازمان ملل متحد. [ ن ِ م ِ ل َ ل ِ م ُت ْ ت َ ح ِ ] (اِخ ) مؤسسه ای است بین المللی که از نمایندگان 83 کشور تشکیل میگردد. افزایش روز افزون ارتباطات بین المللی وجود مؤسساتی را برای تنظیم این ارتباطات ایجاب میکند. ازین روی بعد از پایان جنگ اول بین الم...