کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایهم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایهم
لغتنامه دهخدا
ایهم . [ اَ هََ ] (ع ص ) (از «ی هَ م ») بی خرد و نافهم . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || مرد کر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مرد شجاع . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سخت شجاع . (از اقرب الموارد). || ...
-
ایهم
لغتنامه دهخدا
ایهم . [ اَی ْ ی ُ هَُ ] (ع ضمیر) کدامیک از ایشان . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
أَيُّهُم
فرهنگ واژگان قرآن
کدامشان
-
واژههای همآوا
-
عیهم
لغتنامه دهخدا
عیهم . [ ع َ هََ ] (اِخ ) جائی است در «غور» از تهامة. و گویند کوهی است در نجدبر طریق یمامة بسوی مکه . و نام آن در شعر جابربن حنی و ابن السکیت آمده است . رجوع به معجم البلدان شود.
-
عیهم
لغتنامه دهخدا
عیهم . [ ع َ هََ ] (ع ص ) استوار از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شدید. (اقرب الموارد). || شتر ماده ٔ تیزرو. || (اِ) پیل نر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
یهم
لغتنامه دهخدا
یهم . [ ی ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَیْهَم و یَهْماء . (ناظم الاطباء). رجوع به ایهم شود.
-
عمرو
لغتنامه دهخدا
عمرو. [ ع َم ْرْ ] (اِخ ) ابن أیهَم بن افلت . رجوع به عمرو تغلبی شود.
-
نافهم
لغتنامه دهخدا
نافهم . [ ف َ ] (ص مرکب ) نادان . بی عقل . (آنندراج ). ایهم . (از منتهی الارب ). نفهم .
-
ابورواحه
لغتنامه دهخدا
ابورواحه . [ اَ رَ ح َ ] (اِخ ) یزیدبن ایهم . محدث است و صفوان بن ابی عمرو از وی روایت کند.
-
نعمان
لغتنامه دهخدا
نعمان . [ ن ُ ] (اِخ ) ابن حارث بن ایهم ، از غسانیان شام است وی 18 سال سلطنت کرد. رجوع به تاریخ پادشاهان و پیامبران ص 123 و مجمل التواریخ ص 176 شود.
-
ایهمان
لغتنامه دهخدا
ایهمان . [ اَ هََ ] (ع ص ، اِ) (از «ی هَ م ») تثنیه ٔ اَیهَم در حال رفع. رجوع به ایهم شود. || در لغت اهل بادیه کنایه از توجبه و شتر نر جوشان کشنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || در لغت شهریان کنایه از توجبه و سواران ، یا ...
-
نعمان
لغتنامه دهخدا
نعمان . [ ن ُ ] (اِخ ) ابن ایهم بن حارث غسانی ، از ملوک غسان است ، وی پس از جبلةبن نعمان به حکمرانی شام رسید و بیست و یکسال پادشاهی کرد. (از تاریخ پادشاهان و پیامبران ص 123) (الاعلام زرکلی ج 9 ص 4). رجوع به العقود اللؤلؤیة ج 1 ص 24 شود.