کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایهام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ایهام
/'ihām/
معنی
۱. (ادبی) در بدیع، آوردن کلمهای که دو معنی قریب و بعید داشته باشد و مراد گوینده معنی بعید باشد؛ توریه، مانند: در گوشهای نشستهام اکنون و همچنان / هستم ز دست مردمکی چند در عذاب ـ من درد را به گوش نیارستمی شنید / اکنون به چشم خویش همی بینم این عقاب. مردمک هم به معنای مردم و انسانها و هم به معنای مردمک چشم است که معنی دوم مدنظر شاعر است.
۲. [قدیمی] در وهم و گمان افتادن و اشتباه کردن.
۳. [قدیمی] در وهم و گمان انداختن؛ در شک و گمان و اشتباه انداختن.
〈 ایهام تناسب: (ادبی) در بدیع، آوردن کلماتی در نظم یا نثر که در صورت ظاهر با یکدیگر متناسب باشد ولی معانی غیرمتناسب نیز از آنها استنباط شود، مانندِ این شعر: چنان سایه گسترد بر عالمی / که زالی نیندیشد از رستمی (سعدی۱: ۳۸) که مراد از زال پیرزن است نه زال پدر رستم، و مراد از رستم نیز مردی نیرومند و پهلوان است. یا در این شعر: ای در مردی چو باز و در کینه عقاب / شاهین به تهوری و طوطی به خطاب ـ از باده بطی فرست مر قُمری را / چون چشم خروس در شب همچو غُراب (قُمری قزوینی). شاهد در بط و قمری و چشم خروس و غراب است که همگی از اصطلاحات بادهنوشی هستند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پندار، پنداشت، گمان،
۲. شبههپردازی
دیکشنری
equivocalness, play on words, pun, wordplay
-
جستوجوی دقیق
-
ایهام
واژگان مترادف و متضاد
۱. پندار، پنداشت، گمان، ۲. شبههپردازی
-
ایهام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ihām ۱. (ادبی) در بدیع، آوردن کلمهای که دو معنی قریب و بعید داشته باشد و مراد گوینده معنی بعید باشد؛ توریه، مانند: در گوشهای نشستهام اکنون و همچنان / هستم ز دست مردمکی چند در عذاب ـ من درد را به گوش نیارستمی شنید / اکنون به ...
-
ایهام
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (مص م .) 1 - به شک و گمان انداختن . 2 - آوردن کلمه ای که دارای دو معنی باشد: یکی نزدیک و دیگری دور. و ذهن شنونده ابتدا به طرف معنی نزدیک برود و سپس به معنی دور که مقصود گوینده است متوجه شود. ج . ایهامات .
-
ایهام
لغتنامه دهخدا
ایهام . (ع اِ) در علم بدیع چنانست که لفظی ذومعنیین بکار رود یکی قریب و یکی غریب تا خاطر سامع نخست به معنی قریب رود و مراد قایل معنی غریب باشد چنانکه عنصری گفته است در مدح سلطان محمود:تو آن شاهی که اندر شرق و در غرب جهود و گبر و ترسا و مسلمان همی گوین...
-
ایهام
لغتنامه دهخدا
ایهام . (ع مص ) به گمان افکندن . (تاج المصادر بیهقی ). در شک افکندن . (غیاث اللغات ). بگمانی افکندن یا رفتن دل بسوی چیزی بی قصد آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || فروگذاشتن آیتی از قرآن یا رکعتی از نماز. (المصادر زوزنی ) (تاج ال...
-
جستوجو در متن
-
ihram
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایهام
-
به گمان افکندن
واژهنامه آزاد
ایهام.
-
کژتابی
واژهنامه آزاد
(کژتابی) ایهام
-
quibbling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دلتنگ، زبان بازی کردن، ایهام گویی کردن
-
amphibologies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمین شناسی، ایهام، ابهام، سخن دوپهلو
-
amphibology
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حشره شناسی، ایهام، ابهام، سخن دوپهلو
-
تخییل
واژگان مترادف و متضاد
۱. خیال، پندار، گمان ۲. ایهام
-
opacity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کدورت، تاری، کدری، ایهام، حاجب ماورایی
-
quipping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن، طعنه زدن، مزه ریختن، ایهام گفتن