کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایمن گردیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایمن گردیدن
لغتنامه دهخدا
ایمن گردیدن . [ م ِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) مصون گردیدن . در امن و امان قرار گرفتن : تا آنکه حق بایستد بر جای خود وبسته شود شکافها و ایمن گردد راهها. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 312).
-
واژههای مشابه
-
أَيْمَنِ
فرهنگ واژگان قرآن
سمت راست
-
safe working pressure
کارفشار ایمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بیشینۀ فشاری که میتوان بر شلنگهای انتقال بار وارد کرد بیآنکه خطری پدید آید
-
protected turning
گردش ایمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی گردش در تقاطع که با نصب چراغ راهنمایی و اختصاص زمان جداگانه ایمن شده باشد
-
وادی ایمن
لغتنامه دهخدا
وادی ایمن . [ ی ِ اَ م َ ] (اِخ ) وادی مقدس را گویند و آن بیابانی و صحرایی است که در آنجا ندای حق سبحانه و تعالی به موسی علیه السلام رسید. (برهان ). صحرایی که موسی علیه السلام با زوجه ٔ خود به وقت شب در آن صحرا میرفتند. اتفاقاً به سبب وضع حمل آن عفیف...
-
safe speed
سرعت ایمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] سرعتی که وسیلۀ نقلیه در آن بتواند بهآسانی از تصادف جلوگیری کند و در فاصلۀ مناسب متوقف شود و اندازۀ آن بستگی به تراکم شدآمد و وضعیت جوّی و جغرافیایی دارد
-
secure attachment
دلبستگی ایمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی دلبستگی توأم با احساس امنیت در کودک که حتی در غیاب موقت والدین نیز همچنان پابرجاست
-
fail-safe 2
شکستایمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی، حملونقل هوایی] ویژگی قطعهای که در صورت شکست آن خطری برای افراد یا خللی جدی در عملکرد کلی دستگاه ایجاد نشود و آسیب به حداقل برسد
-
safe area, safety area, safe-action area, essential area, television safe action area
پهنۀ ایمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] بخشی از تصویر قابل مشاهده در نمایاب یا نمایشگر که در هنگام نمایش یا پخش تلویزیونی حذف نمیشود
-
fail-safe 1
خرابیایمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی، حملونقل هوایی] ویژگی سامانهای که در صورت خرابی خطری برای افراد یا خللی در سامانههای دیگر ایجاد نشود و آسیب به حداقل برسد
-
وادی ایمن
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمر.) جایی که به حضرت موسی وحی رسید.
-
ام ایمن
لغتنامه دهخدا
ام ایمن . [ اُ م م ِ اَ م َ ] (اِخ ) (برکه ) دختر ثعلبةبن عمربن حصن بن مالک . دایه ٔ حضرت رسول اکرم و در شمار زنان صحابه و در اصل کنیزکی حبشی و مملوک عبداﷲبن عبدالمطلب و یا آمنه بنت وهب بود و به ارث به محمد (ص ) رسید. پیغمبر اسلام رابدو محبتی وافر بو...
-
ایمن شدن
لغتنامه دهخدا
ایمن شدن . [ م ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مصون شدن . محفوظ گشتن . فارغ شدن . در امان شدن : پس ایمن شدی بر تن خویش برمگر سیری آمد تنت را ز سر. فردوسی .فرشته بدو گفت نامم سروش چو ایمن شدی دور باش از خروش . فردوسی .دل اندر سرای سپنجی مبندبس ایمن مشو در سرای ...
-
ایمن کردن
لغتنامه دهخدا
ایمن کردن . [ م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مطمئن کردن . فارغ کردن . در امن و امان قرار دادن : خورید و مرا یکسر ایمن کنیدکه پیمان من زین سپس نشکنید. فردوسی .چو ایمن کند مرد را یکزمان از آن پس بتازد بر او بی گمان . فردوسی .هر کو ز نفس خویش بترسد کس نتواندای...