کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوکع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اوکع
لغتنامه دهخدا
اوکع. [ اَ ک َ ] (ع ص ) مردی که انگشت ابهام پایش بر سبابه برنشسته باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آنکه انگشت سترگ پای وی بر دیگر افتاده باشد. (تاج المصادر بیهقی ). || مرد دراز و مرد فرومایه ٔ گول . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندر...
-
واژههای همآوا
-
آوکا
فرهنگ واژههای سره
دادگُزار
-
جستوجو در متن
-
وکعاء
لغتنامه دهخدا
وکعاء. [ وَ ] (ع ص )مؤنث اوکع. زنی که انگشت ابهام پایش بر سبابه برنشسته باشد. || زن دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || زن فرومایه ٔ گول . || زن دردگین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
-
احمق
لغتنامه دهخدا
احمق . [ اَ م َ ] (ع ص ) گول (مرد). کالیو. کالیوه . نادان . (مهذب الاسماء). بی عقل . غتفره . گاودل . گاوریش . کانا. دنگ . نابخرد. غراچه . لاده . کمله . ابله . (زوزنی ). دند. سفیه . بیهوش . خویله . (صحاح الفرس ). کم خرد. گزَر. مُدمَّغ. دبنگ . ببّه . (...
-
دراز
لغتنامه دهخدا
دراز. [ دَ / دِ ] (ص ) طویل . مقابل کوتاه . طولانی . نقیض کوتاه . (برهان ). مستطیل . مستطیله . طویله . مقابل قصیر. طویل و آن یا طولی است عمودی ، چنانکه از بالائی بدان بینند، چون : گیسوانی ،دستی ، ریشی دراز یا مقابل پست و آن طولی باشد عمودی ، چون از ز...