کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهتدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اهتدی
واژهنامه آزاد
هدایت یافت.
-
جستوجو در متن
-
ابراهیم بن سهل
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن سهل . [ اِ م ِ ن ِ س َ ] (اِخ ) از مشاهیر شعرا. او یهودی بوده و قطعه ٔ رندانه ٔ ذیل اشاره بمحمد و موسی نامی که یکی بعد از دیگری منظور او بوده اند از اوست :ترکت هوی موسی لحب ّ محمدو لولا هدی الرحمن ماکنت أهتدی و ما عن قلی منی ترکت وانماشری...
-
قراقر
لغتنامه دهخدا
قراقر. [ق ُ ق ِ ] (اِخ ) وادی ای است طایفه ٔ کلب را در سماوه از نواحی عراق که خالدبن ولید هنگامی که آهنگ شام داشت در آن فرود آمد و درباره ٔ آن گفته اند : ﷲ درّ رافع انی اهتدی خمساً اذا ما سارهاالجیش بکی ما سارها من قبله انس یری فوز من قراقر الی سوی ....
-
غفار
لغتنامه دهخدا
غفار. [ غ َف ْ فا ] (ع ص ) نیک آمرزگار. از صفات خدای تعالی است . (منتهی الارب ). آمرزنده وپوشنده ٔ گناه . ج ، غفارون . (مهذب الاسماء). آمرزنده ٔ گناهان . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 73). درگذارنده . بسیار پوشاننده . مؤنث آن غفارة. (از اقرب الموارد). غف...
-
تربص
لغتنامه دهخدا
تربص . [ ت َ رَب ْ ب ُ ] (ع مص ) چشم داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (غیاث اللغات ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ). چشم داشتن و انتظار چیزی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انتظار. (اقرب الموارد) (المنجد) : للذین یؤ...
-
طه
لغتنامه دهخدا
طه . [ طاها ] (اِخ ) ابن مهنا الجبرینی الشافعی المحتد الحلبی المولد، العالم الفاضل المتقن العلامة المحقق واحدالدهر فی الفضائل . وی مفسرو محدث و بعلوم عقلی و نقلی محیط و مردی تیزخاطر و صاحب هوشی سرشار بود. در غور بمطالب بسی عمیق و مدقق بود با زهد و عف...
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمد المعتمد علی اﷲبن ابی عمرو عبّاد المعتضد باﷲبن الظافر المؤید باﷲ ابی القاسم محمد قاضی اشبیلیه ابن ابی الولید اسماعیل بن قریش بن عبادبن عمروبن اسلم بن عمروبن عطاف بن نعیم اللخمی . از وُلد نعمان بن منذر لخمی . آ...
-
اسامة
لغتنامه دهخدا
اسامة. [ اُ م َ ] (اِخ ) ابن مرشدبن علی بن مقلدبن نصربن منقذ الکنانی و الکلبی الشیزری الملقب بمؤیدالدولةمجدالدین و المکنی بابی المظفر از اکابر بنی منقذ اصحاب قلعه ٔ شیزر و یکی از علماء و از شجعان آنجا. او را در فنون ادب تصانیف عدیده است و ابوالبرکات...
-
ظهیرالدین
لغتنامه دهخدا
ظهیرالدین . [ ظَ رُدْ دی ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن الامام ابوالقاسم زیدبن محمدبن الحسین البیهقی . او یکی از علمای مشهور قرن ششم هجری است ، و در حدود سنه ٔ 490 هَ . ق . متولد شده و در سنه ٔ 565 هَ . ق . وفات یافته است و معاصر محمدبن عبدالکریم شهرستانی ...
-
کاظم
لغتنامه دهخدا
کاظم . [ ظِ ] (اِخ ) (موسی بن جعفر...) در حبیب السیر آمده است : ولادت شریف امام هفتم درابوا که منزلی است در میان مکه و مدینه فی صفر سنه ٔثمان و عشرین و مائه اتفاق افتاد و قیل فی سنة تسع و عشرین ، و مادر آن جناب ام ولد بود مسماة بحمیده ٔ بربریه و اسم ...