کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انفاذ داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انفاذ داشتن
لغتنامه دهخدا
انفاذ داشتن . [ اِ ت َ ] (مص مرکب ) ارسال داشتن . فرستادن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
روان داشتن
لغتنامه دهخدا
روان داشتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) روانه داشتن . فرستادن . ارسال کردن . روانه کردن : پس بنده بر سبیل فال این ناتمامی روان داشت امید زیارت دولت را... . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || نافذ کردن . مجری کردن . انفاذ. تنفیذ : جورت که روان دارد بر عقل و دلم فرم...
-
تجویز
لغتنامه دهخدا
تجویز.[ ت َج ْ ] (ع مص ) روا داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (زوزنی ) (آنندراج ). روا داشتن رای کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انفاذ. (اقرب الموارد) (قطرالمحیط). || روا داشتن امری را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روا کردن و گذراندن و مج...
-
روان کردن
لغتنامه دهخدا
روان کردن . [ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فرستادن . گسیل داشتن . روانه کردن . ارسال کردن : اگر رسول فرستد حکم را مشاهده باشد. گفتند سخت صواب است روان کردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 354). روز پنجشنبه هشتم این ماه روان کردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 344).تا ز پ...
-
عهد
لغتنامه دهخدا
عهد. [ ع َ ] (ع اِ) اندرز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وصیت . (از اقرب الموارد) : بدو گفت کاین عهد من یاد دارهمه گفت ِ بدگوی را باد دار. فردوسی .تو عهد پدر با روانت بداربه فرزندمان همچنین یادگار. فردوسی . || پیمان . (منتهی الارب ) (آنند...